ليلة القدر و فاطمه سلام الله علیها
در تفسير” فرات ” از امام صادق(ع) در ذيل آيه ی شريفه ی ” انا انزلناه في ليلةالقدر” نقل کرده است که فرمود:
الليلة فاطمة، و القدرالله ، فمن عرف فاطمة (ع) حق معرفتها فقد أدرک ليلة القدر، و إنما سميت فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها.
مراد از” ليلة” فاطمه (ع) و مقصود از” قدر ” خداوند است، پس هر که فاطمه (ع) را آن طور که سزاوار است و حق معرفت او است بشناسد، شب قدر را درک کرده است. و همانا آن حضرت ” فاطمه” ناميده شده است؛ زيرا مردم از شناخت او بريده شده و عاجزند.
شايد راز تشبيه فاطمه(ع) به ” ليلة القدر” پنهاني و در پرده بودن معرفت و شناخت آن حضرت برای مردم است مثل پنهان بودن شب قدر، و به خاطرهمين آنرا در آيه با دو حرف استفهام آورده و فرموده است:” و ما ادريک ما ليلة القدر” تا بزرگي شأن و قدر آن را بفهماند يا عاجز بودن شناخت آن را براي غيرمعصومين ثابت کند، زيرا شب قدر را غير از معصومين (ع) نمي شناسند، و يا مقصود اين است که هر کس فاطمه (ع) را آنگونه که سزاوار است بشناسد و به حقيقت معرفت او پي ببرد پرده ازمقابل چشمان او کنار مي رود و جلالت و عظمت آن حضرت و فرود آمدن فرشتگان را به محضر او در آن شب مي بيند، بطوري که به شب قدر بودن آن يقين پيدا مي کند، و در حقيقت درک شب قدر همين است.
حمايت زيانمند
قال اميرالمؤ منين عليه السلام :
من نصر الباطل خسر
كسيكه باطل را يارى كند در فرداى قيامت زيانكار و پشيمان است .
زباطل گر كنى يارى بدوران ****زمانى آيدت ، افسوس و خسران
پشيمانى ديگر سودى ندارد ****برايت ارمغان حسرت بيارد
خوب ها ناز ندارند
در حديث داريم كه پيامبر(ص) فرمودند: «صِل مَن قطعك» يعني به او كه از تو قطع مي كند، بچسب. اين به رابطه مافوق و مادون هم مربوط است. مادون عقل ندارد و قطع مي كند. آيا من هم بايد قطع كنم؟ بايد بچسبم. بچه قهر مي كند، رفيق قهر مي كند، مي گويد به من اهانت شده است. چند دفعه سلام كردم جوابم را نداد. ببين پيامبر(ص) ما چه اخلاقي دارد كه مي گويد به كسي كه از تو قهر كرده است بچسب. چگونه اين كار را بكنم؟ اگر به او بچسبم سيلي ام مي زند. نقشه بكش، پشت سر تعريفش را بكن تا سيلي نزند. تا ببيند كه بدك هم نيست، خوب چيزي است. مطمئن باش كه قبل از تو او پيش قدم نمي شود. انتظار نكش. هم مادون باشد و هم پيش قدم شود؟ امكان ندارد.
هركس كه پايين تر است نازش بيشتر است. در ميان مردم مي گويند هر كه زشت تر است بازي و نازش بيشتر است. به ملك باج نمي دهد. خوب ها ناز ندارند. مگر نديديد كه خدا از ما قرض مي گيرد؟ «من ذا الذي يقرض الله قرضاً حسناً» خدا مي فرمايد چه كسي هست به من قرض بدهد؟ آيا خداوند طلب نصرت مي كند؟ انبيا هم طلب نصرت مي كردند: «قال من انصاري الي الله قال الحواريون نحن انصارالله واشهد بانا مسلمون» آيا حضرت عيسي(ع) فقير است كه از مادون خودش ياري مي خواهد؟ نه! او فقير نيست، بلكه بزرگ است و مي خواهد مادون را راه بيندازد. حضرت اباعبدالله(ع) هم در روز عاشورا همين را فرمود. «هل م ن ناصر ينصرني»؛ چه كسي از ميان شما هست كه مرا كمك كند؟ آيا اين از روي نياز است؟ نه! او بزرگ است و مي خواهد شنونده را راه بيندازد
اين است معني سخن پيامبر(ع) كه فرمود: «صل من قطعك و اعف عمن ظلمك»؛ حتي كسي را كه به تو ظلم كرده عفو كن. هرجا حرف زدي او بدرفتاري كرد، به او خدمت كردي به تو ظلم كرد، مالت را خورد، خداي نخواسته به تو اهانت كرد، با اين همه تو عفوش كن. روي دستش بلند شو. مرد باش. اينها اخلاق پيامبر ما است. بقيه مي گويند به كسي كه به تو احسان كرده احسان كن. هر كس باشد اين كار را مي كند، اما پيامبر(ص) مي گويد به كسي بچسب كه تو را ترك مي كند. عفو كن كسي را كه به تو ظلم مي كند. عطا كن به كسي كه از تو منع مي كند. از مالش مي خواهي و به تو نمي دهد. اينها صفات بزرگان است و رشد دقيقاً همين است
برگرفته از سخنان حاج اسماعيل دولابي
کتاب كيمياي محبت
عطش
آیت الله اراکی فرمود:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت .
امیرکبیر
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت خیر.
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت: نه
با تعجب پرسیدم پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه مولایم حسین است!
گفتم چطور؟
با اشک گفت:
آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت:
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.
منبع: کتاب آخرین گفتارها
چشم انتظاری
بسیار سخن داشتم از دوری روی تو ولی …
گوشه ای از حرفهای دلم را برایت به تصویر کشیدم …
آخر بس است دوری و هجران … رهی نشانم ده…
الا خورشید عالم تاب ارباب … قرار هر دل بی تاب ارباب
نه تنها من، که دیدم آفرینش … تو را می خواندت ارباب، ارباب
همه ما خلاقیم، تنها کافی است باور کنیم
بی شک یکی از برترین و زیباترین هدیه های خداوند به آدمی، قدرت خلاقیت یا آفرینندگی اوست. «استاد مطهری»، آدمی را مظهر خلاقيت الهي دانسته است (مطهری، 1372). ذات احدیت، به تمام بندگان خود این قدرت و توانایی را ارزانی داشته است تا خلاق باشند و از این طریق دست به ابتکارات و ابداعات جدید بزنند و از آنها نهایت لذت را ببرند. وجود افراد خلاق در هر جامعه ای بسیار ضروری و حائز اهمیت می باشد. چرا که وجود ايده هاي خلاقانه این افراد باعث می شود تا کشور به سمت توسعه، پیشرفت و ترقی رهنمون گشته و به اهداف آرمانگرایانه خود دست یابد. برای افراد خلاق، ویژگی های خاصی را برشمرده اند از جمله اینکه:
- افراد خلاق، اغلب با آب و تاب حرف مي زنند. ذكر جزييات يك ماجرا و به تفضيل سخن گفتن مي تواند نشانه قدرت خيال و تصور زياد باشد.
- افراد خلاق، دقت و توجه شدید در گوش دادن، مشاهده كردن يا انجام دادن كاري دارند.
- افراد خلاق، در صحبت های خود از قیاس و تمثیل به وفور استفاده می کنند.
- افراد خلاق، عادت به وارسی منابع مختلف دارند و با دقت به اشیا و پیرامون خود می نگرند.
- افراد خلاق، اشتیاق به صحبت کردن درباره كشفيات با ديگران دارند.
- افراد خلاق، نه تنها در بیان گفتار، کلام و عقاید خود هراسی ندارند، بلکه جسارت زیادی دارند.
- افراد خلاق، ذاتا كنجكاو هستند و به راحتی از کنار مسائل نمی گذرند و درباره هر موضوعی سئوالات عجیبی مطرح می نمایند.
- افراد خلاق، همیشه ايده هاي زيادی درباره مسائل ارئه م یدهند.
صفحات: 1· 2
دعايي که سرنوشت را تغيير خواهد داد
گفتاري از آيتالله شيخ مجتبي تهراني
مي¬دانم بسيار شنيدهاي که قدر را بايد قدر دانست، قدر آدمي را قدر مي¬سازد، قدر است که قدرشناسمان ميکند و در قدر، توان تغيير تقدير است.
تمامي اينها، معرفت ناب شيعي است؛ اما نميشود بزرگي چنين توصيفاتي از شبي کند و راه رسيدن به اين عظمتها را نگويد؛ زيرا اين مکتب، مکتب نور و حکمت است؛ مکتب آل الله است و من سالها دنبال اين بودم که دريابم راه رسيدن به اين معارف چيست و آن را تنها در کلام تربيت شدگان همين مکتب يافتم.
شب قدر؛ قلب رمضان
در بين ايام و ليالي ماه مبارک رمضان، شبهاي قدر، از نظر اجابت دعا، مورد تأکيد خاص قرار گرفتهاند؛ حتّي در روايتي امام صادق عليهالسلام فرمود: «قَلْبُ شَهْرِ رَمَضَانَ لَيْلَةُ الْقَدْرِ»1؛ يعني آن شبي که از نظر آثار در پذيرش درخواستهاي عبد توسط ربّ، برجستهترينِ شبهاست، شب قدر است.
در شب قدر، چگونه دعا کنيم؟
شخصي به خدمت امام صادق عليهالسلام و ميگويد: آقا! من دعا ميکنم؛ ولي دعاهايم به اجابت نميرسد؛ چه کار کنم؟ حضرت ميفرمايد: تو بايد از جهت دعا وارد شوي و دعا کني. تو راه دعا را گم کردهاي. اگر از خدا تقاضا کني، امّا از همان راه دعا، اگرچه گناهکار هم باشي، جوابت را به تو ميدهد.
بعد حضرت به او دستورالعمل ميدهد؛ ابتدا مسئله حمد و ثناي الهي را مطرح ميفرمايد که خودش بحث جداگانه دارد و بعد اين جمله را دارد: «ثُمَّ تَعْتَرِفُ بِذُنُوبِكَ ذَنْبٍ ذَنْبٍ»؛ يعني پيش خدا که رفتي، به يکايک گناهانت اعتراف کن و بگو بد کردم. و هر مقدار که يادت ميآيد چه کردي را اقرار کن و بعد ميفرمايد: آن چيزهايي را که بر تو پوشيده است، اجمالاً اعتراف کن و بعد آن جا عذرخواهي کن و بگو حالا از ما چشمپوشي کن.
در مرحله بعد، بايد در دلت تصميم بگيري که ديگر گناه نکني؛ عذرخواهي کن و پوزش بطلب و بعد هم در دلت - نه زبانت - واقعاً بنا بگذار که ديگر اين کارها را نکني. پوزش هم که ميطلبي، با حالت پشيماني و صدق نيت و با خوف و رجا باشد.
مرحله نهايي، اين است که طلب مغفرت را با اين دعا تکميل کني و بعد به سراغ ساير خواستههايت بروي و آن اين که از خدا کمک بخواه که مطيع او شوي!
حضرت ميفرمايد: حالا که ميخواهي با خدا حرف بزني، بگو خدايا! من معذرت ميخواهم از گناهانم؛ من از تو ميخواهم که از من بگذري و توبهام را بپذيري و امّا تنها خواستهات اين نباشد و از خدا فقط نخواه که از گناهانت بگذرد؛ بلکه در دعاهايي که اين شبها ميکنيد، از خدا بخواهيد که خدا کمکتان کند که سال آينده مطيع خدا باشيد.
درباره طلب مغفرت، نبايد تصور شود که امري سخت است؛ نه، بلکه فقط يک توجه کافي است!
آنوقت مطمئن باش که او هم ميگذرد. من يقين دارم و اصلاً اعتقادم اين است که آنهايي که امشب «يک توجه» به خدا کردهاند، همه آنها آمرزيده هستند و با همين يک توجه که «خدايا ما بد کرديم»، همه چيز تمام ميشود و او هم کار را تمام ميکند. پس اوّل، معذرتخواهي کن؛ بعد هم طلب کمک کن که سال آينده ديگر من اينطور عمل نکنم و بگو خدايا! تو خودت دستم را بگير. اين روش دعا کردن را به ما ياد دادهاند.
بنابراين، در بهترين ايام و بهترين موقعيتها که دعا به اجابت ميرسد، آن هم در حالي که خودش مرا دعوت کرده و گفته است بيا و من هم آمدهام و سرافکنده هم هستم، اعتراف هم ميکنم به اين که من بد کردهام، تصميم ميگيرم که ديگر بد نکنم. اينها همه مقدمه اين است که بتوانم از خدا درخواست کنم.
اينجاست که خطاب ميرسد حالا چه ميخواهي و درخواستت چيست؟
توصیه حاج آقا دولابی برای ماه مبارک رمضان
شبهای ماه رمضان است، اغلب شما جوان هستید. وضو بگیرید. نماز بخوانید. کم حرف بزنید. کم قصه بگویید. این چیزهایی که در تلویزیون نشان میدهند برای تفریح است یا برای بچهها. شما که روزه دارید کمتر این و آن را گوش دهید.
کمی به کارهایتان برسید. نیم ساعت یا یک ساعت بعد از نماز در سجاده بنشینید و خدا را یاد کنید. افطار که کردید، بدنتان که آرام گرفت، يه دعایی، يه ثنایی یک دقیقه خدا را یاد کنید. با خودتان خلوت کنید. به قرآن نگاه کنید. يا اینکه اصلا ساکت بنشینید. این خیلی قیمتی است. آدم افطار حقیقی را با خدا میکند. افطار حقیقی که خوردن نیست. ابعث حیا، آن افطار است . نماز پیامبر(ص) است. روزه علی(ع) است. افطار خداست. از افطار بالاتر هم چیزی نیست.
علی(ع) روزه است؛ یعنی هر که علی(ع) را قبول کند در دنیا کم حرف میزند، آلوده نمیشود. ذکر دنیا را کم میکند ادعایش از بین میرود.
هر که پیغمبر را نگاه کند نماز خوانده است. ذکر خدا میگوید، دعا میکند، صلوات میفرستد . همینطور میآید جلو تا خدا را ملاقات میکند و میگوید اشهد، خدا را دیدم. اشهد ان لا اله الا الله میگوید و بالا میرود .
نگویمت که همه ساله می پرستی کن / سه ماه “می” خور و نه ماه پارسا باش
تفسیر این بیت حافظ این است که سه ماه رجب و شعبان و رمضان فصول اهل محبت است . سه ماه کافی است تا نه ماه دیگر را شراب صافی: یامن یکفی من کل شی و لا یکفی منه شی ، اکفنی ما اهمنی من امر الدنیا و الآخره آنچه نادیدنی است برایت به تماشا بگذارد .
اولیای خدا چه چیزی برداشت کردند که وقتی به این ماه می رسیدند مثال بارز واشتاق الی قربک فی المشتاقین بودند . بی شک به خدا اطمینان داشتند و در هر حال رضا بودند . آدم ها برایشان فرقی نمی کرد و همه را به دید الهی می دیدند . مریضی و بی پولی و مرگ و غم و غصه و حتی شادیها برای آنها نشانه است از سلطان السلاطین .
چرا ما به خدا اعتماد و اتکا نمی کنیم در صورتی که می دانیم کسی ما را اندازه او دوست ندارد و به فکر ما نیست و توکل بر غیر او خسران دنیا و عقباست . خاب الوافدون علی غیرک و خسر المتعرضون الا لک یک راهنمایی برای آنهایی که دلشان در حال تپش است : عارف فانی سید هاشم حداد (ره) می فرمایند: همت عالی دار ، به چیزهای کوچک قانع مشو ، اینقدر دور خود نگرد ، به اوبسپار و جلو برو .
مرد باید عالی همت باشد . حیف است کسی که می خواهد به محضر سلطان السلاطین حضور یابد درراه مثلا از گدای سر گذر چیزی بخواهد.”
هر جا غصّه دار شدی استغفار کن. استغفار امان انسان است.
به این کاری نداشته باش که چرا محزون شده ای ، اذیّتت کرده اند ؟ گناهی کرده ای؟ بعضی وجود خودشان را گناه می دانند. شما می گویی چرا من درست کار نمی کنم ، او خودش را گناه می داند. محزون که شدی استغفار کن.
چه غم خود را داشته باشی و چه غم مؤمنین را ، استغفار غم ها را از بین می برد. همان طور که وقتی خطا می کنی همه صدمه می خورند ، مثلاً وقتی چند نفر کفران نعمت می کنند به همه ضرر می رسد ؛ استغفار هم که می کنی به همه ماسوای خودت نفع می رسانی
در حدیث است که هشت چیز شما دست خداست : موت و حیات, مرض و صحت, فقر و غنا, خواب و بیداری, چه چیزی می ماند که دست خودمان باشد؟
منبع:نشریه پرتوی سخن