ظهور امام زمان(عجل ا.. تعالی)برابر با رکود علم؟
شبهه :
ظهور امام زمان(عج) برابر است با ركود علم و تكنولوژي.
پاسخ :
اين مطلب از دو جهت قابل بحث است:
اوّل اينكه: وقتي حضرت ظهور ميفرمايند چگونه بر دشمناني كه داراي پيشرفتهترين امكانات نظامي و غيره ميباشند پيروز ميشوند كه ما اين بحث را به نام «ظهور و امكانات پيشرفته» ميناميم.
و دوّم اينكه: پس از تشكيل حكومت و از بين رفتن ظالمين چگونه با اين امكانات رفتار ميكنند كه ما آن را تحت عنوان «حكومت جهاني حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ و امكانات پيشرفته» از آن ياد ميكنيم، و چون آنچه كه از سؤال شما بر ميآيد مربوط به جهت دوّم است و ما به آن ميپردازيم و با ياري گرفتن از حضرت امام عصر ـ عليه السّلام ـ عرض ميكنيم كه:
مولای من!!
در کدامین آدینه می آیی؟
صبح بیتو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد
بیتو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد
بیتو میگویند تعطیل است کار عشقبازی
عشق اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد
سیزده بدر چرا؟
چند سال پیش سال دوم طلبگی قبل از نوروز در یک جلسه استاد مازارچی-روحش شاد باشد-به همه طلاب گفت که روز سیزده بدر ،با کارهایی که ما مسلمان ها می کنیم همه دنیا باور می کنند که ما آریایی هستیم یعنی بیشتر دوست داریم مثل زرتشتی ها زندگی کنیم استاد خیلی ناراحت بود آخر جلسه گفت ای کاش ما طلبه ها طلبه نبودیم بهتر بگم سرباز امام زمان(عجل ا..تعالی فرجه الشریف)نبودیم…..
ازاون موقع سیزده بدر رو کنار گذاشتم خودتون نگاه کنید
مرد خدا
علاقه به مردم
سراسر زندگی پربرکتش آمیخته از عشق به مردم مستضعف و متعهد است. شیفتگی به مردم این مرز و بوم، نغمه ای است که در آهنگ رفتار و نگاهش هویداست و نور امید و اعتماد را در آینه پاک و زلال دلها می نشاند.
در حوادث مهم دوران انقلاب اسلامی و پس از آن نیز چهره پرتلاش این مجاهد نستوه در میدانهای مبارزه و اداره کشور، می درخشید. اکنون نیز به دیدار مستضعفان و کوخ نشینان در دورترین نقاط کشور رفته، در فضای بی آلایش و آکنده از محبت و صمیمیت، همنشین آنان گردیده، قلب و جانشان را مالامال از عشق و محبت خویش می سازد.
خانواده معظم شهیدان در کانون محبتش قرار گرفته و با دست عطوفت و با اخلاص خویش، دریچه ای به سوی امید و روشنایی در زندگی آنان گشوده اعتمادشان را به پیشبرد انقلاب و ادامه راه بنیانگذار آن، صد چندان می کند.
یکی از کمالات آیة الله خامنه ای، سر زدن بی مقدمه ایشان به خانه های شهیدان است .
امیر بر نفس خود باشیم
به گزارش خبرمعارف،حضرت آیت الله جوادی آملی در نوشتاری با بهرهگیری از سیره ائمه اطهار(ع) وظایف خطیر… رادیو معارف اسلامی
دلتنگی ها
خدایا باز هم امروز دلم گرفته می دونم امروز روز ولادت حضرت زینب (علیها سلام) هست ولی ..
خانم جان از روزی که وارد مکتب شما شدم با خودم قرار گذاشتم وقتی از در مدرسه وارد شدم زمزمه کنم السلام علیک یا زینب الکبری خوب می دونم که هر بار که وارد شدم به من نگاه کردی ،خوب می دونم در این مسیر خیلی کمکم کردی ،می دونم من برای شما زینت نبودم ،می دونم که باعث سربلندی شما نبودم ومی دونم که خیلی من رو تحمل کردید وگذاشتید که باز هم بیام.
خوشحالم از اینکه در خانه شما هستم وباور دارم که هر چی عنایت از طرف خدا ست به واسطه لطف شما به من هست.
خدایا تو این لحظات قشنگ که دلتنگ آقا ومولامون هستیم دوست داریم عیدی این روز را تعجیل در فرج مولا قرار بدی باز هم تکرار می کنیم
اللهم عجل لولیک الفرج
شکوفه بهشتی
پنج شنبه، پنجمین روز از پنجمین ماه». بعضی ها می پرسند: «این چه معمایی است؟» خوب اگر کمی صبر کنید، جواب آن را هم پیدا خواهید کرد. امروز، پنجمِ ماهِ پنجم از سال قمری، یعنی ماه جمادی الاول است و این روز جشن تولد یک خانم خوب و مهربان است. امروز، روز تولد دختر امام علی علیه السلام و حضرت زهرا علیهاالسلام است، امروز روز تولد حضرت زینب است که با آمدنش، خیلی ها را خوشحال کرد، خیلی از آدم های بزرگ و انسان های خوب مثل بابا بزرگش، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ، پدر و مادر و نیز برادرانش امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام . روز تولد حضرت زینب علیهاالسلام ، بر همه شما دوستانِ ایشان مبارک باد.
غصه نخور من آن را از تو جدا می کنم!!!
يادي از استاد
استاد مطهري مي گويد: «از استاد خودم، عالم جليل القدر، مرحوم آقاي حاج ميرزا علي آقا شيرازي ـ اعلي الله مقامه ـ که از بزرگ ترين مرداني بود که من در عمر خود ديده ام و به راستي نمونه اي از زهاد و عباد و اهل يقين و يادگاري از سلف صالح بود که در تاريخ خوانده ايم، جريان خوابي را به خاطر دارم که نقل آن بي فايده نيست… .
ايشان يک روز ضمن درس، در حالي که دانه هاي اشکشان بر روي محاسن سفيدشان مي چکيد، اين خواب را نقل کردند. فرمودند: در خواب ديدم مرگم فرا رسيده است. مردن را همان طوري که براي ما توصيف شده است، در خواب يافتم؛ خويشتن را جدا از بدنم مي ديدم و ملاحظه مي کردم که بدن مرا به قبرستان براي دفن حمل مي کنند. مرا به گورستان بردند و دفن کردند و رفتند. من تنها ماندم و نگران که چه بر سر من خواهد آمد؟
ناگاه سگ سفيدي