این شهید نماز نمی خواند . . .
از نماز نخواندنش، آن هم در اول وقت كه همهى بچهها به امامت روحانى گروهان مشغول اداى آن بودند بايد حدس مىزدم كه مسلمان نيست، ولى هيچ وقت چنين برداشتى به ذهنم خطور نكرد. مخصوصا اين كه سه روز پيش هنگام خواندن زيارت عاشورا ديده بودم كه او نيز پشت خاكريز و كمى دورتر از بچهها، زنگار دل به آب ديده شستشو مىكرد.
بعد از نماز به طرف او رفتم و سلام دادم. احوالپرسى گرمي كرديم و با هم روى چمنهاى بهارى كه از شدت گرما خيلى زود پاييزى شده بودند نشستيم .
حس كنجكاوى وادارم مىكرد تا بپرسم چرا نماز نميخوانى ؟! اما نجابتى كه در سيمايش مىديدم، اين اجازه را به من نميداد. پرسيدم:
چند وقت است كه در جبههاى؟
- دو ماه مىشود.
از كجا اعزام شدى؟
- يزد.
مىتوانم بپرسم افتخار همكلامى با چه كسى را دارم؟
-كوچيك شما اسفنديار.
اسم قشنگى است، به چه معنى است؟
-اسفنديار يك اسم اصيل ايرانى است. از دو قسمت “اسفند ” و “داد ” تشكيل شده است . در ايران باستان “اسپنت تات “بود كه بر اساس قاعده ابدال حرف “پ ” به “ف “و “ت “به “د ” تبديل به اسفنديار شده، يعني دادهي مقدس.
وقتى ديدم اين گونه سليس و روان حرف مىزند، من نيز از سدى كه حيا برايم ساخته بود، گذشتم و خيلى رك و پوست كنده پرسيدم: چرا نماز نمىخوانى؟
صفحات: 1· 2