تقويت حافظه
شيخ بهائي (ره) براي تقويت حافظه، مداومت دعاي زير را در قنوت نمازها توصيه كرده است:
«اللهم ارزقني فهمَ النبيينَ و حفظَ المرسلينَ و إلهامَ الملائكه المقربينَ آمينَ يا ربّ العالمين»
حکایت شاه کلید
جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم.
قفل اول اینست که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
شیخ نخودکی فرمود برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. و برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.
جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟؟!
شیخ نخودکی فرمود نماز اول وقت شاه کلید است!
7 درس زندگي از سيره فاطمي
برخي مي پرسند: مگر مي شود در زندگي مشترک مان به الگوي والايي مثل زندگي امام علي(ع) و حضرت زهرا(س) تأسي بجوييم؟!
شايد مقام و جايگاه بلند و دست نيافتني آن بزرگواران اين تصور را ايجاد مي کند که نمي توان به ايشان نزديک شد؟ اما اگر دوست داريد در زندگي به ويژه زندگي مشترکتان هر چه بيشتر به شيوه زندگي امام علي(ع) و حضرت فاطمه(س) نزديک شويد ولي نااميد از نزديک شدن به آن ها هستيد، حتما ادامه مطلب را بخوانيد.
هذا من فضل ربی
يا ذَا الْفَضلِ و الامْتِنان
فکر کرده بودم، اگر روزی خانه ای داشتم؛ سر درِ خانه ام باید کاشیِ آبی رنگی نصب باشد که رویش نوشته باشد:
هذا من فضل ربی…
اولین باری که رسیدم به این واژه ها که:
“حتی گنجشکانش سر در لانه هاشان مینویسند: هذا من فضل ربی… و هرگز به این فکر نمیکنند که آیا چاره ای به جز گنجشک شدن داشته اند یا نه؟!”
نمیدانم کی بود یا کجا اما میدانم که حسابی حسودی ام شده بود به آن گنجشککان.
یادِ آن حکایتِ سعدی افتاده بودم که توی مدرسه داشتیم؛ که گفته بود:
اين شرط آدميت نيست…مرغ تسبيح گوی و من خاموش
یادِ گنجشکانی که سحر در جیک جیک اند و به تسبیح خدای لاشریک؛ آن وقت من به زور و زحمت از خواب بلند میشم که مثلا نمازی بخوانم.
بگذرم؛ به هرحال همان روز بود که دلم خواست خانه ای داشته باشم و سر درش بنویسم:
هذا من فضل ربی…
که هرچه دارم از فضل پروردگارم است…
نيل به درجات عاليه ى ايمان و يقين، بدون سر و صدا!
فرمایشات آیت الله بهجت«قدّس سرّه»
چگونه انبيا ـ عليهم السّلام ـ كسانى نظير سلمان ـ رحمه اللّه ـ و… را تربيت كرده اند كه گويا آن چه انبيا ـ عليهم السّلام ـ مى ديدند، مى ديدند! گذشته از سلمان ـ رحمه اللّه ـ كه با نبى اكرم ـ عليه السّلام ـ و وصى او ـ عليه السّلام ـ مصاحبت نزديك داشت و با آن همه مقامات جاى خود را دارد، علمايى را كه ما در عصر غيبت ديده ايم كه به مقامات عاليه و كرامات نايل آمده و آينده را مى ديدند و از آن خبر مى دادند و با بصيرت بودند، درجات ايمان و يقين و كرامت را بدون سروصدا و طبل و شيپور و بدون تظاهر و خودنمايى بالا رفته بودند. اگر احيانا طبل و شيپور داشتند و در جايى تظاهر به كرامت مى كردند، براى ترويج شرع بود، نه ترويج شخص خودشان.
مشكلات دنيا
امام عليه السّلام (در پند و اندرز) فرموده است
1- مرد (آدمى) در دنيا نشانه اى است كه مرگها (سببهاى مرگ) در آن تير مى اندازند، و چپاول شده اى است كه بلاها و دردها بآن مى شتابند، و با هر آشاميدنش گلو گرفتنى و در هر لقمه اش اندوهها است (هر لذّت و خوشى با اندوهى است) 2- و بنده به نعمتى نمى رسد مگر به جدائى از نعمت ديگرى، و رو نمى آورد به روزى از زندگيش مگر به جدائى روز ديگر از مدّت (زندگانى) خود (كه برايش مقدّر گشته) 3- پس ما ياوران مرگيم (كه هر روزى بآن نزديك مى شويم و بهر نفس گامى به سويش پيش مى نهيم) و جانهاى ما نشانه تباهى ها است، پس از كجا ببقاء و هستى اميدوار باشيم در حاليكه اين شب و روز بچيزى شرافت و بزرگى ندادند مگر آنكه بشتاب باز گشتند در ويرانى آنچه ساخته و پراكندگى آنچه گرد آورده بودند (آرى دلبستگى باين زندگانى شايسته نيست چون هر شب و روزى مى بينيم جمعى مرده مقام و بزرگواريشان از بين رفته ثروت و دارائيشان پراكنده مى گردد).
( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1174)
تعليم مجهولات بشرط عمل بمعلومات
آقایانی که طالب مواعظ هستند از ایشان سئوال میشود: آیا به مواعظی که تا حال شنیدهاید عمل کردهاید یا نه، آیا میدانید که هر کس به معلومات خود عمل کرد، خداوند مجهولات او را معلوم میفرماید؟ آیا اگر عمل به معلومات - اختیارا - ننماید شایسته است توقع زیادتی معلومات؟
آیا باید دعوت به حق از طریق لسان باشد؟ آیا نفرموده با اعمال خودتان دعوت به حق بنمایید؟ آیا طریق تعلیم را باید یاد بدهیم یا آنکه یاد بگیریم؟
آیا جواب این سؤالها از قرآن کردیم
(وَالّذِّینَ جاهَدوا لَنَهدِیَنّهم سُبُلَنا)[1].
و از کلام معصوم(ع)
(مَن عَمِلَ بِما عَلِمَ، وَرَّثَهُ اللَّهُ عِلمَ مالم یَعلَم)[2].
و
(مَن عَمِلَ بِما عَمِلَ، کُفِیَ ما لم یَعلَم).
خداوند توفیق مرحمت فرماید که آنچه را میدانیم زیر پا نگذاریم و در آنچه نمیدانیم توقّف و احتیاط نماییم تا معلوم شود.
نباشیم از آنها که گفتهاند:
پی مصلحت مجلس آراستند نشستند و گفتند و بر خاستند
منبع: نامههای عرفانی/ علی محمدی: دفتر نشر معارف 1386.ص ، 93، 94.
[1]. و کسانی که در راه ما کوشیدهاند، به یقین راههای خود را بر آنان مینماییم/ سوره عنکبوت: آیه 69.
[2]. هر کس به آنچه میداند عمل کند، خداوند او را از اموری که نمیدانند آگاه میگرداند. بحارالانوار: ج78، ص189.
فهم و دريافت زبان قرآن
نویسنده: حضرت امام خمینی(ره)
من امیدوارم که ما این حجاب جحود را از قلبهایمان برداریم و از خدای تبارک و تعالی بخواهیم که ما را آشنا کند به لسان قزآن. زبان قزآن یک زبان خاصی است، ما آشنا بشویم به آن زبانی که با آن زبان، قرآن وارد شده است، قزآن مثل انسان میماند، قرآن یک سفرهای است که خدا پهن کرده برای همه بشر، یک سفره پهنی است، هر کس به اندازه اشتهایش از آن میتواند استفاده کند، اگر مریض نباشد که بی اشتها بشود، امراض قلبیه آدم را بی اشتها میکند، اگر مریض نباشد و اشتهای قلبش باشد از قرآن استفاده میکند، یک سفره پهن است که همه از آن استفاده میکنند… قرآن هم اینطوری است که سفره پهنی است برای همه، هر کس به اندازه آن اشتهایی که دارد و آن راهی که پیدا میکند به قرآن استفاده میکند …[1] قرآن کتاب آدم سازی است، برای آدم ساختن آمدهاند، کتاب حیوانسازی نیست، کتاب تعمیر مادیت نیست، همه چیز است، انسان را به تمام ابعاد تربیت میکند مادیات را قبول دارد، در پناه معنویات و مادیات را تبع معنویات قرار میدهد.[2]
منبع: روح عرفانی روحالله/ محمد رضا رمزی اوحدی، توسعه فرهنگ قرآنی،1378.
[1]. تفسیر سوره حمد، ص73 و 74.
[2]. صحیفه نور، جلد 7، ص16.