صبیحه موسسه آموزش عالی -حوزوی امام حسین علیه السلام یزد

وبلاگ علمی -پژوهشی صبیحه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

شیوه نامه جشنواره علامه حلی

پیوند: http://www.jhelli.ir/page/hawzahqom_18171

نظر حضرت آیت الله خامنه ای درباره ی شهید قدوسی

14 شهریور 1391 توسط جعفری ندوشن

به مناسبت شهادت آیت الله قدوسی


آیت الله خامنه ای به لحاظ روابط خانوادگی ومبارزات سیاسی ارتباط نزدیکی با مرحوم شهید قدوسی داشت . ایشان پس از شهادت شهید قدوسی درباره ی وی می فرمایند:
« آشنایی من با شهید قدوسی بسیار قدیمی است، ما به طور خانوادگی با خانواده ی مرحوم علامه طباطبایی ارتباط نزدیکی داشتیم، چون مرحوم علامه با پدرم دوستی دیرینه ای از نجف داشتند در سفرهایی که ایشان بارها به مشهد داشتند به طور خانوادگی با ما در تماس بودند ووقتی شهید قدوسی داماد خانواده ی علامه شدند با ایشان هم آشنایی پیدا کردیم. اوایلی که من به قم رفتم با شهید قدوسی به عنوان یک دوست مراوده داشتم البته هر چه می گذشت ارتباطات دوستانه ی ما با ایشان قوی تر ومحکم تر می شد وبعدها که ایشان مدرسه ی حقانی را اداره کردند وبا مرحوم شهید بهشتی وآقای جنتی هم کاری نزدیکی داشتند گاهی هم به مشهد می آمدند ودرباره ی مسایل مدرسه ما بارها با هم صحبت کردیم وهنگامی که انقلاب اسلامی در سال 1341 آغاز شد وقم محور مرکزی برای حرکت انقلابی بود در قم تشکیلاتی را به وجود آوردیم که پس از 15 خرداد اولین تشکیلات حوزه ی علمیه ی قم و اولین سازمانی بود که با اتکا به عناصر حوزه ی علمیه به وجود آمد. در این تشکیلات آقای هاشمی رفسنجانی ونیز آقای قدوسی و… نیز شرکت داشتند. با گذشت زمان این ارتباطات بیشتر گردید تا این که انقلاب پیروز شد ودر جریانات دستگاه قضایی دادسرا وداستانی انقلاب در سطح گسترده ای فعالیت مشترک داشتیم تا هنگامی که ایشان به شهادت رسیدند.»

 نظر دهید »

اعتماد به قضاى الهى

14 شهریور 1391 توسط جعفری ندوشن

قال اميرالمؤ منين عليه السلام : 

الا تكال على القضاء اروح

بر قضاى الهى تكيه زدن آسايش بخش تر است .

قضاى حق اگر شد تكيه گاهت ****باوضاع جهان نبود نگاهت

به آسايش گذارى عمر شيرين ****نگردى از قضاى دهر غمگين

 1 نظر

نگاه به قرآن

09 شهریور 1391 توسط جعفری ندوشن


در آموزه های دینی آمده است هرگاه بر خواندن قرآن توانایی نداشتی به قرآن نگاه کنید که این نگاه اثر مطلوبی را بر وجود انسان می گذارد وسبب نورانی شدن انسان می گردد وانسان را به عبودیت نزدیک می نماید.
امام صادق عليه السلام فرمودند: «النَّظَرُ فِي الْمُصْحَفِ عِبَادَة» ؛نگاه کردن به قرآن عبادت است.
همچنین امام باقر علیه السلام فرمودند:«و النَّظَرُ الی الْمُصْحَفِ مِن غَیرِقِرائـةٍعِبَادَةً» ؛نگاه کردن به قرآن بدون قرائت آن عبادت است.
قران کریم،چشم کور را بینا کرده وجان تشنه را سیراب می کند،وسلامتی وبی نیازی به انسان می بخشد.
تمام اعضاء وجوارح انسان باید از قرآن بهره گیرد.سهم چشم هم نگاه به آیات پر نور کتاب الهی است.

 

 1 نظر

يوم الهدم

08 شهریور 1391 توسط جعفری ندوشن

8 شوال سالروز تخريب بقيع / يوم
الهدم

تا به حال نام يوم الهدم را شنيده ايد؟ يوم الهدم يعني روز ويران کردن …

در هشتم شوال سال 1344 هجري قمري پس ازاشغال مکه ، وهابيان به سرکردگيعبدالعزيزبن سعود روي به مدينه آوردند وپس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر،سرانجام آن را اشغال نموده ، مأمورينعثماني را بيرون کردند و به تخريب قبورائمه بقيع و ديگر قبور هم چنين قبرابراهيم فرزند پيامبر اکرم - صلي اللهعليه و آله و سلم - قبور زنان آن حضرت ،قبر ام البنين مادر حضرت اباالفضلالعباس - عليه السلام - و قبر عبداللهپدر پيامبر و اسماعيل فرزند امام صادق -عليه السلام - و بسياري قبورديگرپرداختند. ضريح فولادي ائمه بقيع راکه در اصفهان ساخته شده بود و روي قبورحضرات معصومين امام مجتبي ، امام سجاد ،امام باقر و امام صادق - عليهم السلام -قرار داشت را از جا در آورده ، بردند .اما اين اولين حمله آنان به مدينه نبود .آنان در سال 1221 هجرينيز يک بار ديگر به مدينه هجوم برده ، پس از يک سال و نيممحاصره توانسته بودند آن شهر را تصزفکنند و پس از تصرف اقدام به غارت اشيايگرانبهاي حرم پيامبر - صلي الله عليه وآله و سلم - و تخريب و غارت قبرستان بقيع
نمودند .

طبق نقل تاريخي آن ها در اين حمله چهرصندوق مملو از جواهرات مرصع به الماس وياقوت گرانبها و حدود يکصد قبضه شمشيربا غلاف هاي مطلا به طلاي خالص و تزيين شده به الماس و ياقوت و … به يغما بردند .و اين نيزنخستين حمله آنان به مقدسات اسلامي نبود . صلاح الدين مختار نويسنده و مورخ وهابي در کتاب “تاريخ امملکه العربيه السعوديه کما عرفت” بخشي از افتخارات وهابيت در حمله به کربلاي معلي
را چينن شرح مي دهد : در سال 1216 اميرسعود در رأس نيروهاي بسياري از مردم نجد وحبوب و حجاز و تهامه و نواحي ديگر به قصد عراق حرکت نمود و در ماه ذي القعده بهشهر کربلا رسيد و آن را محاصره کرد . سپاه مذکور باروي شهر را خراب کردند و به زور وارد شهر شدند . بيشترمردم را در کوچه و بازار و خانه ها به قتل رسانيدند و نزديک ظهر با اموال و غنائم فراوان از شهر خارج شدند ، سپس در محلي به نام ابيض گرد آمدند . خمس اموالرا خود سعود برداشت و بقيه را به هر پياده يک سهم و به هر سوار دو سهم قسمت کرد .(چون به نظر آنها جنگ باکفار بود)

عثمان بن بشر از ديگر مورخان وهابي درباره حمله به كربلا چنين مي نويسد: “…گنبد روي قبر (يعني قبر امام حسين عليه السلام) را ويران ساختند و صندوق روي قبررا كه زمرد و ياقوت و جواهرات ديگر در آن نشانده بودند، برگرفتند و آنچه در شهر از مال و سلاح و لباس و فرش و طلا و نقره وقرآن هاي نفيس و جز آن‌ها يافتند، غارت كردند و نزديك ظهر از شهر بيرون رفتند درحالي كه قريب به 2000 تن از اهالي كربلا را
كشته بودند.”

جالب اين جاست كه مورخ مزبور نام كتاب خود را “عنوان المجد في تاريخ نجد” گذاشته و از اين وقايع به عنوان
نشانه‌هاي مجد و شكوه و عظكت وهابيت ياد كرده است!

اما اين فقط شيعيان و اماكن مقدسه آن‌ها نبودند كه وهابيان آثار مجد وشكوه خود را در آن به نمايش گذاشته‌اند،مكه مكرمه و طائف نيز از حملات آنان در امام نماند. “جميل صدقي زهاوي” در خصوص فتح طائف مي نويسد: “طفل شيرخواره را بر روي سينه مادرس سر بريدند، جمعي را كه مشغول فراگيري قرآن بودند كشتند، چون در خانه‌ها كسي باقي نماند، به دكان‌ها و مساجد رفتند و هر كس بود، حتي گروهي را
كه در حال ركوع و سجود بودند، كشتند.
كتاب‌ها را كه در ميان آن‌ها تعدادي مصحف شريف و نسخه‌هايي از صحيح بخاري و مسلم و ديگر كتب فقه و حديث بود، در كوچه و بازارافكندند و آنها را پيمال كردند.” سرزدن اين قبيل امور از پيروان محمد
بن عبدالوهاب شگفت نيست! تابعان كسي كه همه مسلمانان را كافر و مشرك مي دانست و مكه و مدينه را قبل از آنكه به دست وهابيان بيافتد، دارالحرب و دارالكفر!مي دانست. در كتاب “الدررالسنيه” مي خوانيم:

“وي - محمد بن عبدالوهاب - از صلوات بر پيامبر صلي الله عليه و اله نهي مي‌كرد و از شنيدن آن ناراحت مي‌شد. صلواتفرستنده را اذيت مي‌كرد و به سخت‌ترين وجه مجازات مي نمود.

حتي او دستور داد مرد نابيناي متديني را كه مؤذن بود و صوت خوشي داشت، چون به حرف او گوش نداده، بر پيامبر صلوات فرستاده بود، به قتل رسانند. بسياري از كتب مربوط به صلوات بر پيامبر صلي الله عليه و آله را به آتش كشيد و به هريك از پيروانش اجازه مي داد قرآن را مطابق فهم خود تفسير كند.”

محمد بن عبدالوهاب به نوبه‌ي خود در اعتقادات پيرو"ابن تيميه حنبلي” است، كه در قرن هشتم هجري مي‌زيسته است، از ابن تيميه عقايد جالبي نقل شده است. از جمله اينكه او خدا را جسم مي‌دانست! براي ذات مقدس خداوند دست و پا و چشم و زبان و دهان قائل بود! ابن بطوطه جهانگرد معروف در سفرنامه‌ي حود مي گويد: “ابن تيميه را بر منبر مسجد جامع دمشق ديدم كه مردم را موعظه مي‌كرد و مي‌گفت: خداوند به
آسمان دنيا مي‌آيد، همان گونه كه من اكنون فرود مي‌آيم! سپس يك پله از منبر پائين مي‌آمد!”

عقايد او آنچنان سخيف و بي‌مقدار بود كه خود اهل سنت وي را به زندان افكندند و در رد او كتب متعددي را به رشته تحرير درآوردند.

اين قطره‌اي كوچك از مرداب اعتقادات و عملكرد وهابيان در طول اين ساليان است. در طول اين دوران دانشمندان زيادي چه شيعه و چه سني به نقد عقايد وهابيت دست زده‌اند و به شبهات گوناگون آنان پاسخ داده‌اند. يكي از شبهات آنان مسأله‌ي بناء بر قبور است. آن‌ها ساختن بنا اعم از مسجد يا غير آن را بر قبر حرام
مي‌دانند. در اين نوشتار سعي مي كنيم پاسخي مناسب به شبهه‌ي مذكور بدهيم.
نخست آنكه: اين شبهه‌ي آنان را صريح آيه‌ي 21 سوره كهف دفع مي‌نمايد، كه در خصوص ماجراي اصحاب كهف از قول مومناني كه مي‌خواستند ياد اصحاب كهف را گرامي دارند مي فرمايد: لَنَتَّخِذَنَّ
عَلَيْهِم مَّسْجِدًا (بي ترديد بر روي قبور آنان مسجدي بنا مي كنيم) دوم آنكه: هنگام ظهور اسلام و در دوران فتوحان اسلامي بناهايي بر قبور انبياء گذشته وجود داشت. از جمله مي‌توان به قبر حضرت
داوود و حضرت موسي در بيت المقدس اشاره نمود. جالب اينجاست كه خليفه دوم كه طبق نظر اين آقايان از صحابه است و معصوم، خود براي انعقاد پيمان صلح به بيت المقدس رفت و پس از تسلط بر آن شهر،
اقدامي در راستاي از بين بردن اين قبور به عمل نياورد…

اما به راستي قومي كه در تاريخ نه چندان طولاني خود، چنان كه از زبان مورخين خودشان شنيديم قرآن‌ها را در
خيابان‌ها لگد مال ساختند و در قتل عام پيروان علي عليه السلام و ساير خلفا فرقي نگذاشتند و مجد خود را در غارت و قتل جستجو مي كردند، شايستگي اين را دارند كه مخاطب يك استدلال قرآني و يا حتي تاريخي قرار گيرند؟!


منبع: سایت دکتر قزوینی

 نظر دهید »

آیا من تغذیه سالم دارم؟

06 شهریور 1391 توسط جعفری ندوشن

برای ارزیابی خود، دفتر یادداشتی تهیه کنید و یک هفته کامل، تمام چیزهایی که می‌خورید و می‌نوشید را در آن با مقدارش یادداشت کنید. سپس با ارزیابی آن، توجه کنید آیا از همه گروه‌های غذایی با تنوع می‌خورید یا نه؟ و آیا برنامه غذایی شما یکنواخت است و یا متنوع!
با این ارزیابی متوجه می‌شوید آیا تغذیه سالم دارید یا نه؟ وگرنه لازم است با تغییر برنامه غذایی خود و ایجاد تغییرات مورد نیاز، سلامت خود را بیمه کنید.
پس چرا منتظرید، دنبال دفتر یادداشت و قلم خود بروید و هر چه از امروز صبح خورده‌اید را تا یک هفته یادداشت کنید!
در دفتر یادداشت خود به حجم‌های مصرفی خود نیز دقت کنید. ممکن است متوجه شوید فقط در صبحانه خود حجم زیادی نان می‌خورید ولی از دیگر گروه‌های غذایی خبری نیست بنابراین می‌توانید با کاهش مصرف آن، میوه‌ها و سبزیجات را نیز وارد صبحانه خود کنید و به این ترتیب به طرف تغذیه سالم حرکت کنید.
و یا اگر متوجه شدید، در روز از محصولات پرچرب استفاده می‌کنید، می‌توانید انواع کم‌چرب آن را جایگزین کنید. همچنین اگر متوجه شدید در طول روز به ندرت میوه‌ها و سبزیجات می‌خورید، وارد کردن میوه‌ها و سبزیجات رنگارگ را جزو اهداف خود قرار دهید.
مثلاً گوجه فرنگی، کاهو، خیار و… را می‌توانید در سالاد خود در هر وعده غذایی داشته باشید. همه چیز به سلیقه و علاقه شما بستگی دارد. پس دست به کار شوید و سلیقه خود را در انتخاب میوه‌ها و سبزیجات رنگارنگ نشان دهید. تعذیه سالم یعنی همین!
مطمئناً قبول دارید که برای پیشرفت مداوم باید ارزیابی شوید!
پس بعد از هفته اول، و تصمیم گیری برای ایجاد تغییرات و اجرای آن، دفتریادداشت خود را همچنان بنویسید تا در هفته‌های بعد با مرور آن هدف‌های دیگری برای دستیابی به تغذیه سالم تعیین کنید.
پس فراموش نکنید و با مرور دفتر یادداشت خود به سؤالات زیر پاسخ دهید :
- آیا حداقل مقدار واحدهای مورد نیاز را از هر گروه غذایی دریافت می‌کنید؟
- آیا به مقدار فراوان در طول روز میوه و سبزی می‌خورید؟
- آیا مقدار قند، نمک و چربی غذاهایتان پایین است؟
- آیا غذاهایتان را خودتان در منزل تهیه می‌کنید یا غذاهای حاضری و فست فودها را مصرف می‌کنید؟
- آیا نوشابه‌های سرشار از قند می‌خورید؟
- آیا به مقدار فراوان آب می‌خورید؟
و هر هفته این سوالات را از خود بپرسید و بر موفقیت‌های خود در داشتن تغذیه سالم بیافزایید.

 5 نظر

ويژگي هاي انسان مومن چيست؟

06 شهریور 1391 توسط جعفری ندوشن

 تعدادي از صفات انسان مومن در سوره مومنون بيان شده است كه به همين مناسبت اين سوره «مؤمنون» ناميده شده است، در ابتداي اين سوره مي فرمايد: «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»؛ «به تحقيق مومنين رستگار شدند.» بعد تا آيه ي 11 صفات مؤمنينِ راستين را چنين بر مي شمارد: اول: مومنان كساني هستند كه در حال نماز خشوع دارند و در مقابل پروردگارشان با فروتني نماز مي خوانند. دوم: كساني كه از كارهاي بيهوده پرهيز مي كنند يعني كارها و برنامه ي زندگي شان هدفمند است و بدون هدف نيست. سوم: مؤمنان كساني هستند كه زكات مي پردازند. واژه «زكات» در قرآن دو معنا دارد: در سوره هاي مدني كه گاهي به معناي ماليات زكات واجب است كه بر چند چيز تعلق مي گيرد. ولي در سوره هاي مكي برخي مفسران احتمال داده اند كه به معناي انفاق باشد يعني مؤمنان كساني هستند كه از اموالشان انفاق و بخشش مي كنند و اين يكي از صفات بارز مومنان مي باشد. چهارم: از صفات ديگر مومنان راستين اين است كه پاكدامن هستند و مراقبند تا به گناهان و اعمال زشت آلوده نشوند. - در ادامه موردي را استثناء مي كند كه اينها غريزه ي شهوت خود را كنترل مي كنند مگر در موارد حلال، و اگر كسي از اين حد فراتر رود تجاوزگر است. پنجم: صفت بعدي مؤمنان راستين اين است كه امانتدارهاي خوبي هستند. امانت مردم را همچون جان خودش حفظ مي كند و آن را بر مي گرداند، و اگر با كسي پيماني بست به پيمانش وفادار است. ششم: مؤمنين مراقب نمازشان هستند و اول وقت نمازشان را مي خوانند، سستي و كاهلي در نمازشان نمي كنند. و در پايان مي فرمايد: «أُولئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ» اين افراد وارثان بهشت هستند. البته صفات ديگر مؤمنان در سوره هاي ديگر هم ذكر شده كه نظر شما را به برخي از آنها جلب مي كنيم: هفتم: در سوره ي انفال مي فرمايد: «مؤمنون كساني هستند كه وقتي ياد خدا را مي شنوند دل هاي آنها برافروخته مي شود.» در حقيقت تحت تاثير قرار مي گيرند، و نسبت به ياد خدا بي تفاوت نمي باشند. هشتم: در سوره ي مائده مي خوانيم: «اينها كساني هستند كه بر خدا توكل مي كنند.» نهم: باز در سوره ي انفال آمده است: «آنها كساني هستند كه به ديگران پناه مي دهند و رهبران الهي و مردان الهي را ياري مي كنند.» دهم: و در سوره ي آل عمران مي فرمايد: «آنها سرپرستي كافران را نمي پذيرند» يعني ولايت و رهبري دشمنان خدا و كافران را نمي پذيرند. يازدهم: در سوره ي نساء مي فرمايد: «مومنان كساني هستند كه به قرآن، و كتاب هاي آسماني قبل از آن ايمان مي آورند.» دوازدهم: و در سوره بقره مي خوانيم: «مومنان كساني هستند كه فساد مالي و اقتصادي ندارند (رباخوار) نيستند.» اين بود برخي از صفاتي كه در قرآن براي مؤمنان راستين آمده است. و در تمجيد آنها در سوره ي توبه مي فرمايد: «اين مؤمنان اهل بهشت اند، و خدا جان و مال آنها را مي خرد و با آنها معامله مي كند.» و در سوره منافقون مي فرمايد: «عزت از آن خدا، و پيامبر و مؤمنان است.» :

 نظر دهید »

ابن سيرين

06 شهریور 1391 توسط جعفری ندوشن

محمد بن سيرين ابوبکر ابي عمر الانصاري معروف به ابن سیرین با کنيه ابوبکر، برده و آزاد کرده، انس بن مالک است. او محدثي امين و مورد اعتماد و بلند مرتبه و فقيهي پارسا و پيشوايي دانشمند بود. در احوالات او نقل شده که گرفتار سنگيني و کري گوش بوده است.[1]
ابن سيرين در نهايت علم و عبادت بود، از صحابه‌ي بسيار روايت کرده است و انبوه زيادي از تابعين از وي روايت کرده‌اند.[2]
در برخي کتب تاريخي نام محمد بن سيرين در شمار فقهاء زمان وليد بن عبدالملک[3] و عمر بن عبدالعزيز[4] آمده است، هم چنين وي از طبقه‌ي دوم فقها و محدثين و تابعين بصره بوده است.[5]
محمد دو سال مانده از خلافت عثمان متولد شد.[6]
محمد بن سيرين از يک همسر داراي سي فرزند شد که غير از عبدالله بن محمد هيچ يک باقي نماندند.[7]
محمد پارچه فروش بود و به سبب بدهي که داشت زنداني شد.[8]
در نهم شوال سال صد و ده قمري ـ­در حالي که هشتاد و چند سال از عمرش گذشته بود­ـ درگذشت.[9]

والدين
پدر محمد، سيرين کنيه­اش ابو عمره[10] بود، خالد بن وليد او را اسير نموده و انس او را خريد[11] سيرين از انس بن مالک تقاضاي نوشتن پيمان آزادي کرد، انس نپذيرفت. عمر بن خطاب انس را مجبور کرد و گفت بايد با آنان پيمان بنويسي و انس پيمان نوشت[12] که کار کند و به تدريج خود را آزاد کند.
سپس صاحب فرزنداني نيکو شد که محمد و انس بن سيرين و معبد و يحيي و حفصه و کريمه از آن‌ها هستند.[13]
مادر محمد بن سيرين بانويي به نام صفيه و کنيز آزاد شده، ابوبکر بن ابي قحافه بوده است که سه تن از همسران حضرت ختمي مرتبت او را پاک و پاکيزه شمرده‌اند[14] و به هنگام عقد او هيجده تن از شرکت کنندگان در جنگ بدر و از جمله ابي بن کعب حضور داشتند، ابي بن کعب دعا مي‌کرده است و آنان آمين مي‌گفته‌اند.[15]

واقعه عين التمر
هنگامي که پوران دختر خسرو پرويز پسر هرمزد پادشاه ايران شد در سرزمين‌هاي اطراف شايع شد که ايران را پادشاهي نيست و آن‌ها از ناچاري به درگاه زني پناه آورده‌اند، دو مرد به نام مثني بن حارثه شيباني و سويد بن قطبه عجلي که از قبيله بکر بن وائل بودند، خروج کردند و با لشکري به مرزهاي ايران هجوم آوردند و اين در زمان خلافت ابوبکر بود، مثني براي ابوبکر نامه نوشت و از هجوم خود به ايران و پريشاني کار ايرانيان او را آگاه کرد و تقاضا کرد لشکري به ياري او بفرستد، ابوبکر به خالد بن وليد که از جنگ با اهل رده و مرتدان آسوده شده بود، نوشت که به حيره رود و با ايرانيان جنگ کند و مثني و همراهان او را ضميمه سپاه خود کند، خالد و مثني همراه لشکريان خود حرکت کردند و در کنار حيره اردو زدند و مردم حيره در کاخ‌هاي سه گانه‌ي خود محاصره شدند و سرانجام با خالد صلح کردند که ساليانه صد هزار درهم به مسلمانان بپردازند.
در اين هنگام نامه ابوبکر به دست خالد رسيد که به او فرمان داده بود با مسلمانان همراه خود به ياري ابوعبيده جراح به شام برود، خالد جانشيني براي خود در حيره گماشت و خود به سوي انبار حرکت کرد هنگامي که خالد به عين التمر که پادگاني از ايرانيان در آن‌جا مستقر بود رسيد مردي از آنان تيري به عمرو بن زياد[16] زد و او را کشت،[17] خالد مردم عين التمر را محاصره کرد و آنان را بدون اين که امان دهد مجبور به تسليم شدن کرد مردان را گردن زد و زنان و کودکان را اسير گرفت، در معبد آنان چهل پسر ديد که سرگرم آموختن انجيل بودند آنان را اسير و بنده کرد و به عنوان غنيمت بر سپاهيان تقسيم نمود يکي از آنان سيرين (شيرين) پدر محمد بن سيرين (دانشمند بزرگ اسلام) و ديگري نصير پدر محمد بن نصير (سردار بزرگ اسلام) بود.[18]

تقوي
خلف بن هاشم[19] مي‌گويد: به محمد بن سيرين حرمت و احترام و هيأت و سيماي اهل خير و فروتني عطا شده بود و هنگامي که مردم وي را مي‌ديدند به ياد خدا مي‌افتادند.[20]
مورق عجلي[21] مي‌گفت: فقيهي را به پارسايي محمد بن سيرين و پارسايي را به فقاهت او نديدم.
ابوقلابه[22] گفت: هر جا که مي‌خواهيد محمد بن سيرين را با خود ببريد که او را از همه‌ي خودتان پارسا‌تر و خوددار‌تر خواهيد يافت. [23]
ابن عون[24] مي‌گويد: محمد بن سيرين پاکدامن‌ترين و پارساترين مردم بود و از همه بيشتر بر نفس خود ترس داشت.[25]

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

اصول یک تغذیه سالم و متعادل چیست؟

06 شهریور 1391 توسط جعفری ندوشن

در تنظیم یک برنامه غذایی سالم، سه نکته زیر را در ذهن داشته باشید:
تعادل: یک رژیم غذایی متعادل (استفاده از حداقل تعداد واحدهای مورد نیاز از هر گروه غذایی) تضمین کننده دریافت مواد مغذی مورد نیاز است.
تنوع: طیف وسیعی از غذاهای متنوع را مصرف کنید. هیچ غذایی به تنهایی تأمین کننده مواد مغذی مورد نیازتان نیست. از هر گروه غذایی، انواع غذاهای متنوع را انتخاب کنید.
میانه‌روی: میانه‌روی در هر کاری کلید موفقیت است. پس با رعایت میانه‌روی در مصرف شیرینی‌جات، چربی‌ها و نمک‌ها می‌توانید از همه غذاهای دلخواه خود بهره‌مند شوید.

برای داشتن تغذیه سالم، در قدم اول باید بدانید، یک رژیم متعادل چیست! راهنماها و هرم‌های غذایی مقدار واحدهای مورد نیاز از هر گروه غذایی را نشان می‌دهند اما بیشتر مردم در هر روز نیاز دارند به:
- شش تا یازده واحد از غلات:
توصیه: حداقل نصف غلات مورد نیازتان را از غلات سبوس‌دار (مانند نانهای سبوس‌دار، برنج قهوه‌ای، ماکارونی‌های سبوس‌دار …) انتخاب کنید. یک واحد غلات برابر است با یک برش ۳۰ گرمی از نانها (یک و نیم برش ده در ده نان سنگک = ۲ برش ده در ده نان تافتون = ۴ برش ده در ده نان لواش = یک و نیم عدد نان تست = ۱ برش ده در ده نان بربری) یا نصف لیوان برنج یا ماکارونی پخته.
- دو تا چهار واحد میوه:
یک واحد میوه برابر است با یک سیب، موز یا پرتقال متوسط، نصف لیوان قطعات میوه (به شکل پخته یا خام) یا سه چهارم لیوان آب میوه.
- سه تا پنج لیوان سبزیجات:
هر واحد سبزیجات شامل یک لیوان سبزیجات برگدار یا نصف لیوان سبزیجات دیگر (به شکل پخته یا خام)، یا سه چهارم لیوان آب سبزیجات است.
- دو تا سه واحد لبنیات کم چرب:
هر واحد لبنیات برابر است با یک لیوان ماست یا شیر یا یک و نیم قوطی کبریت پنیر.
- دو تا سه واحد غذای پروتئینی:
یک واحد غذای پروتئینی برابر است با شصت تا نود گرم گوشت قرمز بدون چربی یا گوشت مرغ یا ماهی، در ضمن نصف لیوان حبوبات پخته، یک تخم مرغ و دو قاشق غذاخوری کره بادام زمینی، معادل سی گرم گوشت بدون چربی به حساب می‌آیند.

نویسنده: فریده محتشم (کارشناس تغذیه)

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 21
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 57

وبلاگ علمی -پژوهشی صبیحه

این وبلاگ با هدف ارتقآء روش تحقیق طلاب با اهداف زیر فعال می باشد

الهی ما همه بیچاره ایم وتنها تو چاره ای وما همه هیچکاره ایم وتنها تو کاره ای. الهی به فضلت سینه بی کینه ام دادی بجودت شرح صدرم عطا بفرما.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات


ساعت فلش
وبلاگ-كد تاريخ هجري

دریافت کد اوقات شرعی

لینک دوستان

سیمای آفتاب
یاور زینب
صبیحه
عمارها
مدرسه علمیه حضرت زینب (سلام ا. علیها) یزد
پارس اسکین
مدرسه علمیه الزهرا نصر تهران
نماز
آینه بهشت
مدرسه علمیه فاطمیه دامغان
فخر بطحاء
پشتیبانی وبلاگ مدارس
مدرسه علمیه فاطمیه قروه
شکوفه های بهشتی
طلبه جوان
بی بهانه ها
منتظر عدالت گستر
پلاک 110
مدیریت استانی یزد
مدرسه علمیه حضرت زهرا(سلام ا.. علیها)احمد آباد
مدیریت منطقه پنج (مازندران )
حوزه ونت در فضای مجازی
سفیر صبا
مدرسه علمیه الزهرا(علیهاسلام)یزد
مدرسه علمیه فاطمیه قروه در جزین

پیوندهای مفید

ایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
پاسخگویی به سوالات دینی
موسسه فرهنگی واطلاع رسانی تبیان
پایگاه اطلاع رسانی حکومت جهانی
پایگاه خبری تحلیلی مهدی منتظر
منجی موعود
پشتیبانی وبلاگ مدارس
راسخون
پايگاه اطلاع رساني بلاغ
سايت اينترنتي ويژه طراحان مذهبي
تصاوير مذهبي و اسلامي
درگاه پاسخگویی به مسایل دینی
شيعه نيوز
پایگاه جامع عاشورا
پخش زنده اماکن متبرکه
پایگاه اشعار مذهبی
دوئل
مرکز نشروتنظیم آثار حضرت آیت ا.. بهجت

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس