از جهاد درخانه تا تسبیحات
20 اردیبهشت 1393 توسط جعفری ندوشن
روايت كرده اند كه امير المؤمنين عليه السّلام به مردى از بنى سعد فرمود:
آيا نميخواهى از وضع و حال خودم و فاطمه زهرا با تو سخنى باز گويم، (و چنين حكايت فرمود) فاطمه در خانه من بود، و به تنهائى آب از چاه مىكشيد و در مشك كرده بدوش ميگرفت و بخانه مىآورد چندان كه تسمه مشك سينه او را مجروح كرده بود، و با آسياب گندم را آرد ميكرد به حدّى كه دستهايش آماس كرده و تاول زده بود، و آنقدر خانه را رفته و روبيده بود كه جامهاش خاك آلود و كثيف شده بود، و چندان آتش در زير ديگ روشن كرده بود كه لباسهايش چركين گشته، و از اين همه كار و زحمت آسيب و فرسودگى فراوان به او رسيده بود روزى من به او گفتم:
صفحات: 1· 2