کی شود تا انتقام سیلی زهرا بگیرم
07 اردیبهشت 1391 توسط جعفری ندوشن
کی شود بینم رخ ماه دل آرای ترا
تا کشم بر دیدگان خاک کف پای تر
سر به بالین با امید دیدن رویت نهم
تا مگر در خواب بینم روی زیبا ترا
گاهگاهی گر شوم بیدار اندر نیمه شب
از خدا پیوسته بنمایم تمنای ترا
زخم ها دارم به دل از داغ هجران رخت
کی شود شامل شوم لطف و تسلای ترا
از خدا خواهم فزون گرداند از لطف و کرم
بر دل مسکین من مهرو و تولای ترا
با دلی سوزان براهت منتظر بنشسته ام
تا خدا قسمت کند روزی تماشای ترا
هرگز گمان مبر زخیال تو غافلم
گر مانده ام خموش