صبیحه موسسه آموزش عالی -حوزوی امام حسین علیه السلام یزد

وبلاگ علمی -پژوهشی صبیحه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

سر موفقیت آیت‌الله‌العظمی خویی از منظر آیت‌الله احمدی شاهرودی حفظه الله

29 آبان 1395 توسط f.jafari.n

این برنامه که سر موفقیت علما و بزرگان گذشته برای طلاب جواب و شاغل در درس و بحث بیان شود خیلی مفید است چون سیره سلف باید دستورالعمل خلف باشد تا حوزه‌ها بتوانند مانند علماء‌ گذشته بلکه بهتر از آنها در مراتب علمی و تقوایی و خدمت به مذهب، به جامعه تحویل دهند و یکی از علمای موفق در این جهات مرحوم آیة الله العظمی خویی است که واقعا جزو نوادر در طول تاریخ حوزه‌های علمیه به شمار می‌آید.

البته فقها هرکدام به سهم خود زحمت کشیده و خدمت کرده‌اند. بحث ما هم چنین نیست که بخواهیم ایشان را با دیگران قیاس کنیم پس اگر حرفی عرض می‌کینم این‌گونه نیست که کلمات بنده مفهوم داشته باشد و ….ادامه مطلب

 نظر دهید »

الحیا من الایمان

22 اردیبهشت 1393 توسط جعفری ندوشن

 1 نظر

سیب بهشتی

22 اردیبهشت 1393 توسط جعفری ندوشن

سدير صيرفى گويد: امام أبو عبد اللَّه صادق از پدرش از اجدادش عليهم السّلام روايت نمود: كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: نور فاطمه پيش از آفرينش زمين و آسمانها آفريده شد، يكى از مردم گفت: اى پيامبر خدا بنا بر اين فاطمه از جنس بشر نيست؟ پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله در پاسخ او فرمود: فاطمه حوراء بشر است، گفتند: اى پيغمبر خدا! چگونه مى‏شود كه زهرا حوريّه و انسيّه باشد؟ فرمود: پيش از اين كه پروردگار متعال، حضرت آدم را خلقت نمايد، در آن هنگام كه روحهاى خلايق را آفريد، فاطمه را از نور خود خلق كرد، و چون آدم را آفريد فاطمه را به او ارائه نمود. گفته شد: اى پيامبر خدا! فاطمه در آن هنگام كجا بود؟ فرمود: نور او در ميان يك ظرف كوچكى در زير ساق عرش جاى داشت. گفتند: اى رسول خدا! غذاى وى چه بود؟

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

جاده وجودت را برای خدایت صاف کن

22 اردیبهشت 1393 توسط جعفری ندوشن

 

حضرت فاطمه عليهاالسلام رابطه انس خود را با خداوند و عبادت و نيايش ‍ با تمام وجود را مرهون تربيت پيامبر صلى الله عليه و آله است . او در خانه اى به دنيا آمد كه در آن شيوه پرستش پروردگار دائما در صحنه نمايش ‍ بود. از خردسالى بانگ و نواى آسمانى تكبير را مى شنيد، زمزمه هاى مناجات مادر و پدر را استماع مى كرد.


آن گاه كه مادر را از دست داد، پدرى بسان مادر او را در برگرفت و به رشد و تربيت او همت گماشت ، همان پدرى كه ثلث آخر شب در حال احيا و عبادت بود و فاطمه عليهاالسلام خردسال گاهى تماشاگر پدر در عبادت و زمانى همپاى پدر در عبادت مى شد و طبيعى است در اين بيدارى و همگامى با خلوت شب و روح سحر انس و آشنائى يافت .

ادامه »

 نظر دهید »

استحباب تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها

20 اردیبهشت 1393 توسط جعفری ندوشن

حضرت امام صادق عليه السلام  فرمود كه ما امر مى‏كنيم اطفال خود را به تسبيح فاطمه عليها السلام چنان كه امر مى‏كنيم ايشان را به نماز، پس مداومت كن آن را كه مداومت نكرد آن را بنده‏اى كه بدبخت شود
و هم از آن حضرت عليه السلام است كه فرمود كه تسبيح حضرت فاطمه زهرا عليها السلام در هر روز عقيب هر نماز دوست‏تر است نزد من از هزار ركعت نماز در هر روز
و مروى است از حضرت باقر عليه السلام كه فرمود كه نيست بنده‏اى كه عبادت كند خداى را به چيزى از سپاس و ذكر و بزرگى حق تعالى افضل از تسبيح فاطمه زهرا عليها السلام، و اگر مى‏بود چيزى افضل از آن هر آينه عطا مى‏كرد آن را پيغمبر صلى الله عليه و آله به فاطمه عليها السلام
و كيفيّت آن بر اين نحو است كه سى و چهار مرتبه گفته مى‏شود اللَّه اكبر و سى و سه مرتبه الْحَمْدُ للَّهِ و سى و سه مرتبه سبحان اللَّه كه مجموع صد فصل باشد.

مجموعه رسائل در شرح احاديثى از كافى، ج‏2، ص:383

 

 نظر دهید »

از جهاد درخانه تا تسبیحات

20 اردیبهشت 1393 توسط جعفری ندوشن

روايت كرده‏ اند كه امير المؤمنين عليه السّلام به مردى از بنى سعد فرمود:
آيا نميخواهى از وضع و حال خودم و فاطمه زهرا با تو سخنى باز گويم، (و چنين حكايت فرمود) فاطمه در خانه من بود، و به تنهائى آب از چاه مى‏كشيد و در مشك كرده بدوش ميگرفت و بخانه مى‏آورد چندان كه تسمه مشك سينه او را مجروح كرده بود، و با آسياب گندم را آرد ميكرد به حدّى كه دستهايش آماس كرده و تاول زده بود، و آنقدر خانه را رفته و روبيده بود كه جامه‏اش خاك آلود و كثيف شده بود، و چندان آتش در زير ديگ روشن كرده بود كه لباسهايش چركين گشته، و از اين همه كار و زحمت آسيب و فرسودگى فراوان به او رسيده بود روزى من به او گفتم:

صفحات: 1· 2

 1 نظر

فضیلت تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها

20 اردیبهشت 1393 توسط جعفری ندوشن

وَ قَالَ رَجُلٌ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع يَا ابْنَ عَمِّ خَيْرِ خَلْقِ اللَّهِ مَا مَعْنَى رَفْعِ رِجْلِكَ الْيُمْنَى وَ طَرْحِكَ الْيُسْرَى فِي التَّشَهُّدِ قَالَ تَأْوِيلُهُ اللَّهُمَّ أَمِتِ الْبَاطِلَ وَ أَقِمِ الْحَقَّ قَالَ فَمَا مَعْنَى قَوْلِ الْإِمَامِ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ فَقَالَ إِنَّ الْإِمَامَ يُتَرْجِمُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَقُولُ فِي تَرْجَمَتِهِ لِأَهْلِ الْجَمَاعَةِ أَمَانٌ لَكُمْ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.
فَإِذَا سَلَّمْتَ رَفَعْتَ يَدَيْكَ وَ كَبَّرْتَ ثَلَاثاً وَ قُلْتَ- لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ أَعَزَّ جُنْدَهُ وَ غَلَبَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ فَ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ وَ سَبِّحْ تَسْبِيحَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ ع وَ هِيَ أَرْبَعٌ وَ ثَلَاثُونَ تَكْبِيرَةً وَ ثَلَاثٌ وَ ثَلَاثُونَ تَسْبِيحَةً وَ ثَلَاثٌ وَ ثَلَاثُونَ تَحْمِيدَة

ادامه »

 نظر دهید »

عبادت با همراهی فرشتگان

20 اردیبهشت 1393 توسط جعفری ندوشن

پيامبر (ص) فرموده‏اند: فاطمه بانوى بانوان تمام جهان است، از پيشينيان و آيندگان، و هر گاه در محراب عبادت خويش به عبادت مى‏پردازد هفتاد هزار فرشته مقرب به او درود مى‏فرستند و با او همان گونه كه با مريم سخن گفته‏اند سخن مى- گويند كه اى فاطمه! همانا خدايت ترا برگزيده و پاك كرده است و بر همه زنان جهانيان برترى داده است. آنگاه پيامبر (ص) به على (ع) رو كردند و فرمودند: اى على! همانا فاطمه پاره تن من و نور چشم و ميوه دل من است. هر چه او را اندوهگين كند مرا اندوهگين مى‏سازد و آنچه او را شاد كند مرا شاد مى‏كند و او نخستين كس از افراد خاندان من است كه به من ملحق خواهد شد. پس از من نسبت به او نيكويى كن‏

روضة الواعظين / ترجمه مهدوى دامغانى، ص:250


 نظر دهید »

عبادت زهرا سلام الله علیها

20 اردیبهشت 1393 توسط جعفری ندوشن

از امام صادق عليه السلام پرسيدم: چرا حضرت فاطمه- سلام اللَّه عليها- زهرا ناميده شد؟ فرمود: زيرا وقتى آن حضرت در محراب عبادت مى‏ايستاد نورش بر اهل آسمانها مى‏تابيد، آنچنان كه نور اختران آسمان برساكنين زمين.

معاني الأخبار / ترجمه محمدى، ج‏1، ص148


 نظر دهید »

بابای نسل انقلاب

18 اردیبهشت 1393 توسط جعفری ندوشن

امام خامنه ای (مدظله العالی)
انقلاب براى اين است كه جوانان و مردم ما در هر قشر و هر طبقه، اين فرصت را پيدا كنند كه خودشان را بسازند؛ خودشان را از بديها نجات بدهند و در مقابل آتش دوزخ اخروى و دوزخ‏هاى دنيوى بيمه كنند. ۰۱/ ۰۸/1370

 

 نظر دهید »

دلبر محض، غیر مولا نیست

18 اردیبهشت 1393 توسط جعفری ندوشن

هر که دل بُرد، دلبر ما نیست
هر که نازی فروخت، لیلا نیست
هر که هویی کِشَد، مسیحا نیست
هر کسی با تو نیست، با ما نیست
دلبر محض، غیر مولا نیست
عاشقان دف به کف ز حیرانی
صف کشیدند بر غزل خوانی
تا فِتد بر که فال قربانی
رحمت حق به قوم نصرانی
نزد آن شیعه کز تو شیدا نیست
مستم از عشق و خُم به دوش تویی
نُهمین بحر باده جوش تویی
پسر سلسله فروش تویی
حق تعالای هر سروش تویی
ورنه جبریل مرد این‌ها نیست
ای پدر خواندۀ پیاله و خُم
هو تویی ای عزیز یازدهم
ای امیر عمارت مردم
تو به «نحنُ» بناز و من «انتم»
که کتابت به شرح آتانی است
محمد سهرابي

 نظر دهید »

احسان به والدین

18 اردیبهشت 1393 توسط جعفری ندوشن

احسان به والدين بالاترين مصداق صله رحم است و عمر را طولاني مي‏كند. بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۸۰.
ابن اثير در نهايه گفته: در حديث است كه هر كه خواهد عمرش دراز شود بايد صله رحم‏كند، و در حديث بارها ذكر صله رحم شده، و آن بمعنى احسان بخويشانست كه هم‏نژاد وابسته بزناشوئى باشند، و لطف و نرمش بآنها و رعايت حالشان گر چه دورى كنند و بد كنند.. بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۰۹
احسان به والدين در نسل تأثير دارد:
قَالَ الصَّادِقُ (عليه السلام): به پدرانتان نيكى كنيد تا فرزندانتان شما را نيكى كنند .‏ كافي، ج ۵، ص554

 

 نظر دهید »

دلتنگم و به یاد حرم گریه می‌کنم

18 اردیبهشت 1393 توسط جعفری ندوشن

لبریز آه و ندبه و غم گریه می‌کنم
دلتنگم و به یاد حرم گریه می‌کنم
شایستۀ زیارت شش گوشه نیستم
این روزها به حال خودم گریه می‌کنم
تا تلّ زینبیّه و گودال قتلگاه
تا خیمه ها قدم به قدم گریه می‌کنم
با علقمه، به یادت لبت آب می‌شوم
با روضه های مشک و علم گریه می‌کنم
حتی اگر که خون بچکد از نگاه من
هر صبح و شام نه، همه دم گریه می‌کنم
گفتند چشم خواهرت از دست رفته بود
معلوم شد برای تو کم گریه می‌کنم
یوسف رحیمی

 نظر دهید »

عوض شدن سرنوشت

18 اردیبهشت 1393 توسط جعفری ندوشن


رسول خدا(ص) فرمودند:
صدقه به موقع و نيكوكارى و نيكى با پدر و مادر و پيوستگى خويشاوند،
- بدبختى را به خوشبختى مبدل كند
- و عمر را افزايش دهد
- و از مرگ‏هاى بد جلوگيرى كند.
نهج الفصاحه،
۱۸۶۹

 نظر دهید »

معجزه حضرت زهرا -حرام بودن آتش بر فاطمه

28 خرداد 1392 توسط جعفری ندوشن


روزي عايشه بر فاطمه وارد شد، در حالي كه آن حضرت براي حسن و حسين با آرد و شير و روغن در ديگي غذاي حريره درست مي كرد. ديگ بر روي اجاق و آتش مي جوشيد و بالا مي آمد و فاطمه آن را با دست خود هم مي زد.
عايشه با اضطراب و نگراني از نزد او بيرون آمده ، نزد پدرش ابوبكر رفت و گفت : اي پدر! من از فاطمه چيز شگفت آوري ديدم ، و آن اين كه دست به درون ديگي كه بر روي آتش مي جوشيد برده ، آن را به هم مي زد.
گفت : دختركم ! اين را پنهان كن كه كار مهمي است .
اين خبر به گوش پيامبر اكرم () رسيد، بر بالاي منبر رفت و حمد و سپاس الهي را به جاي آورد، سپس فرمود:
همانا مردم ديدن ديگ و آتش را بزرگ شمرده و تعجب مي كنند. سوگند به آن كسي كه مرا به پيامبري برگزيد، و به رسالت انتخاب فرمود، همانا خداي عزوجل آتش را بر گوشت و خون و موي رگ و پيوند فاطمه حرام كرده است ، فرزندان و شيعيان او را از آتش دور نمود، برخي از فرزندان فاطمه داراي رتبه مقامي هستند كه آتش و خورشيد و ماه از آنها فرمان برداري كرده در پيش رويش جنيان شمشير زده ، پيامبران به پيمان و عهد خود درباره او وفا مي كنند زمين گنجينه هاي خودش را تسليم او نموده ، آسمان بركاتش را بر او نازل مي كند.
واي ، واي ، به حال كسي كه در فضيلت و برتري فاطمه شك و ترديد به خود راه دهد، و لعنت و نفرين خدا بر كسي كه شوهر او، علي بن ابي طالب را دشمن داشته به امامت فرزندان او راضي نباشد. همانا فاطمه ، خود داراي جايگاهي است و شيعيانش نيز بهترين جايگاهها را خواهند داشت . همانا فاطمه پيش از من دعا مي كند و شفاعت مي نمايد و شفاعتش مي نمايد و شفاعتش علي رغم ميل كساني كه با او مخالفت مي كنند، پذيرفته مي شود
فاطمه زهرا شادماني دل پيامبر، ص 152.http://www.ghadeer.org

 2 نظر

تقويت حافظه

28 خرداد 1392 توسط جعفری ندوشن

 

شيخ بهائي (ره) براي تقويت حافظه، مداومت دعاي زير را در قنوت نمازها توصيه كرده است:
«اللهم ارزقني فهمَ النبيينَ و حفظَ المرسلينَ و إلهامَ الملائكه المقربينَ آمينَ يا ربّ العالمين»

 نظر دهید »

7 درس زندگي از سيره فاطمي

15 اردیبهشت 1392 توسط جعفری ندوشن

برخي مي پرسند: مگر مي شود در زندگي مشترک مان به الگوي والايي مثل زندگي امام علي(ع) و حضرت زهرا(س) تأسي بجوييم؟!

 

شايد مقام و جايگاه بلند و دست نيافتني آن بزرگواران اين تصور را ايجاد مي کند که نمي توان به ايشان نزديک شد؟ اما اگر دوست داريد در زندگي به ويژه زندگي مشترکتان هر چه بيشتر به شيوه زندگي امام علي(ع) و حضرت فاطمه(س) نزديک شويد ولي نااميد از نزديک شدن به آن ها هستيد، حتما ادامه مطلب را بخوانيد.

ادامه »

 2 نظر

هذا من فضل ربی

11 اردیبهشت 1392 توسط جعفری ندوشن

 

 

يا ذَا الْفَضلِ و الامْتِنان


فکر کرده بودم، اگر روزی خانه ای داشتم؛ سر درِ خانه ام باید کاشیِ آبی رنگی نصب باشد که رویش نوشته باشد:

هذا من فضل ربی…

اولین باری که رسیدم به این واژه ها که:

“حتی گنجشکانش سر در لانه هاشان مینویسند: هذا من فضل ربی… و هرگز به این فکر نمیکنند که آیا چاره ای به جز گنجشک شدن داشته اند یا نه؟!”

نمیدانم کی بود یا کجا اما میدانم که حسابی حسودی ام شده بود به آن گنجشککان.

یادِ آن حکایتِ سعدی افتاده بودم که توی مدرسه داشتیم؛ که گفته بود:

اين شرط آدميت نيست…مرغ تسبيح گوی و من خاموش

یادِ گنجشکانی که سحر در جیک جیک اند و به تسبیح خدای لاشریک؛ آن وقت من به زور و زحمت از خواب بلند میشم که مثلا نمازی بخوانم.

بگذرم؛ به هرحال همان روز بود که دلم خواست خانه ای داشته باشم و سر درش بنویسم:

هذا من فضل ربی…

که هرچه دارم از فضل پروردگارم است…

 

 5 نظر

نيل به درجات عاليه ى ايمان و يقين، بدون سر و صدا!

11 اردیبهشت 1392 توسط جعفری ندوشن

فرمایشات آیت الله بهجت«قدّس سرّه»

چگونه انبيا ـ عليهم السّلام ـ كسانى نظير سلمان ـ رحمه اللّه ـ و… را تربيت كرده اند كه گويا آن چه انبيا ـ عليهم السّلام ـ مى ديدند، مى ديدند! گذشته از سلمان ـ رحمه اللّه ـ كه با نبى اكرم ـ عليه السّلام ـ و وصى او ـ عليه السّلام ـ مصاحبت نزديك داشت و با آن همه مقامات جاى خود را دارد، علمايى را كه ما در عصر غيبت ديده ايم كه به مقامات عاليه و كرامات نايل آمده و آينده را مى ديدند و از آن خبر مى دادند و با بصيرت بودند، درجات ايمان و يقين و كرامت را بدون سروصدا و طبل و شيپور و بدون تظاهر و خودنمايى بالا رفته بودند. اگر احيانا طبل و شيپور داشتند و در جايى تظاهر به كرامت مى كردند، براى ترويج شرع بود، نه ترويج شخص خودشان.


 نظر دهید »

مشكلات دنيا

30 فروردین 1392 توسط جعفری ندوشن

امام عليه السّلام (در پند و اندرز) فرموده است

1- مرد (آدمى) در دنيا نشانه اى است كه مرگها (سببهاى مرگ) در آن تير مى اندازند، و چپاول شده اى است كه بلاها و دردها بآن مى شتابند، و با هر آشاميدنش گلو گرفتنى و در هر لقمه اش اندوهها است (هر لذّت و خوشى با اندوهى است) 2- و بنده به نعمتى نمى رسد مگر به جدائى از نعمت ديگرى، و رو نمى آورد به روزى از زندگيش مگر به جدائى روز ديگر از مدّت (زندگانى) خود (كه برايش مقدّر گشته) 3- پس ما ياوران مرگيم (كه هر روزى بآن نزديك مى شويم و بهر نفس گامى به سويش پيش مى نهيم) و جانهاى ما نشانه تباهى ها است، پس از كجا ببقاء و هستى اميدوار باشيم در حاليكه اين شب و روز بچيزى شرافت و بزرگى ندادند مگر آنكه بشتاب باز گشتند در ويرانى آنچه ساخته و پراكندگى آنچه گرد آورده بودند (آرى دلبستگى باين زندگانى شايسته نيست چون هر شب و روزى مى بينيم جمعى مرده مقام و بزرگواريشان از بين رفته ثروت و دارائيشان پراكنده مى گردد).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1174)

 1 نظر

تعليم مجهولات بشرط عمل بمعلومات

30 فروردین 1392 توسط جعفری ندوشن

آقایانی که طالب مواعظ هستند از ایشان سئوال می‌شود: آیا به مواعظی که تا حال شنیده‌اید عمل کرده‌اید یا نه، آیا می‌دانید که هر کس به معلومات خود عمل کرد، خداوند مجهولات او را معلوم می‌فرماید؟ آیا اگر عمل به معلومات - اختیارا - ننماید شایسته است توقع زیادتی معلومات؟
آیا باید دعوت به حق از طریق لسان باشد؟ آیا نفرموده با اعمال خودتان دعوت به حق بنمایید؟ آیا طریق تعلیم را باید یاد بدهیم یا آنکه یاد بگیریم؟
آیا جواب این سؤالها از قرآن کردیم
(وَالّذِّینَ جاهَدوا لَنَهدِیَنّهم سُبُلَنا)[1].
و از کلام معصوم(ع)
(مَن عَمِلَ بِما عَلِمَ، وَرَّثَهُ اللَّهُ عِلمَ مالم یَعلَم)[2].
و
(مَن عَمِلَ بِما عَمِلَ، کُفِیَ ما لم یَعلَم).
خداوند توفیق مرحمت فرماید که آنچه را می‌دانیم زیر پا نگذاریم و در آنچه نمی‌دانیم توقّف و احتیاط نماییم تا معلوم شود.
نباشیم از آنها که گفته‌اند:
پی مصلحت مجلس آراستند نشستند و گفتند و بر خاستند

منبع: نامه‌های عرفانی/ علی محمدی: دفتر نشر معارف 1386.ص ، 93، 94.

[1]. و کسانی که در راه ما کوشیده‌اند، به یقین راههای خود را بر آنان می‌نماییم/ سوره عنکبوت: آیه 69.
[2]. هر کس به آنچه می‌داند عمل کند، خداوند او را از اموری که نمی‌دانند آگاه می‌گرداند. بحارالانوار: ج78، ص189.

 نظر دهید »

فهم و دريافت زبان قرآن

30 فروردین 1392 توسط جعفری ندوشن

نویسنده: حضرت امام خمینی(ره)

من امیدوارم که ما این حجاب جحود را از قلب‌هایمان برداریم و از خدای تبارک و تعالی بخواهیم که ما را آشنا کند به لسان قزآن. زبان قزآن یک زبان خاصی است، ما آشنا بشویم به آن زبانی که با آن زبان، قرآن وارد شده است، قزآن مثل انسان می‌ماند، قرآن یک سفره‌ای است که خدا پهن کرده برای همه بشر، یک سفره پهنی است، هر کس به اندازه اشتهایش از آن می‌تواند استفاده کند، اگر مریض نباشد که بی اشتها بشود، امراض قلبیه آدم را بی اشتها می‌کند، اگر مریض نباشد و اشتهای قلبش باشد از قرآن استفاده می‌کند، یک سفره پهن است که همه از آن استفاده می‌کنند… قرآن هم اینطوری است که سفره پهنی است برای همه، هر کس به اندازه آن اشتهایی که دارد و آن راهی که پیدا می‌کند به قرآن استفاده می‌کند …[1] قرآن کتاب آدم سازی است، برای آدم ساختن آمده‌اند، کتاب حیوان‌سازی نیست، کتاب تعمیر مادیت نیست، همه چیز است، انسان را به تمام ابعاد تربیت می‌کند مادیات را قبول دارد، در پناه معنویات و مادیات را تبع معنویات قرار می‌دهد.[2]
منبع: روح عرفانی روح‌الله/ محمد رضا رمزی اوحدی، توسعه فرهنگ قرآنی،1378.

[1]. تفسیر سوره حمد، ص73 و 74.
[2]. صحیفه نور، جلد 7، ص16.

 نظر دهید »

(شیپور جنگ است که مرد را از نامرد مشخص می کند)

09 فروردین 1392 توسط جعفری ندوشن

 

جمله معروف شهید چمران را که به خاطر دارید «شیپور جنگ است که مرد را از نامرد مشخص می کند».

خیلی‌ها خوب صحبت می کنند، کلماتشان اتوکشیده و شیک و پرزرق و برق است و داد ادعاهایشان گوش فلک را کر می کند. به نظر شما اگر هنگامه امتحانی فرا برسد، چند نفر از این افراد می توانند مانند دکتر چمران سربلند بیرون بیایند؟ خیلی‌ها ادعای یاری پسر رسول خدا را داشتند، اما در صحنه کربلا چند نفرشان تا آخرین نفس، پای پیمانشان ایستادند؟

 2 نظر

عقل از دیدگاه حضرت صادق عليه السلام

08 فروردین 1392 توسط جعفری ندوشن


عقل چیزی است که خدای رحمان به وسیله ی آن پرستش شود و بهشت با آن بدست آید.
پرسیدند: پس آن چه معاویه داشت چه بود؟
جواب دادند: نیرنگ و شیطنت است.
به عقل شبیه است، ولی عقل نیست.

 1 نظر

هفت سین فاطمیه

08 فروردین 1392 توسط جعفری ندوشن

 

رسیده عید و دلها شاد و خرم

همه در فکر دیدارند با هم

همه آماده اند سفره بچینند

به فکر سفره های هفت سینند

منم در سفره دارم هفت سن را

ولی توام شده با داغ زهرا

بود سین نخستین ، سیلی کین

به روی مادرم با دست سنگین

ببین بر سفره سین دومم را

که سویی نیست در چشمان زهرا

بگویم سین سوم تا بسوزی

که مادر سوخت بین کینه توزی

از این ماتم دل حیدر غمین است

که سین چهارمم سقط جنین است

به روی سفره سین پنجم اینست

سر سجاده اش زینب حزین است

شده سفره پر از اشک شبانه

ششم سین مانده سوت و کور خانه

چه گویم ای عزیز از سین آخر

بود آن سینه ی مجروح مادر

منبع : پایگاه اطلاع رسانی روح الامین

 1 نظر

ایام فاطمیه و عید نوروز

08 فروردین 1392 توسط جعفری ندوشن

نظر شما درباره تقارن ایام فاطمیه و عید نوروز و نوع برخورد مردم با این مسئله و وظیفه آنها در این باره چیست؟

فاطمه کبری سلام الله علیها شرط عزت اولاد آل علی است؛ کسی که همه موجودیت خود را به پای اقامه ولایت حق و امیرالمومنین گذاشت و مهمترین دستاوردش ولایتمداری بود، از طرفی سال نو جریان فعل و انفعال طبیعی طبیعت است؛ زمان و عمر در طی سال می گذرد و هر کدام از ما متناسب با سن خود این فعل و انفعال طبیعی را دیده ایم و اگر زنده باشیم بقیه آن را هم خواهیم دید؛ این دو مفهوم و محتوا با هم فرق می کنند.

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

حکایت ملا زین العابدین سلماسی

11 بهمن 1391 توسط جعفری ندوشن

در کتاب دارالسلام روایت است که :خبر داد مرا عالم صالح تقی ، میرزا محمد باقر سلماسی ، خلف صاحب مقاماتعالیه و مراتب سامیه آخوند ملا زین العابدین سلماسی که جناب میرزا محمد علی قزوینی مردی بود زاهد و عابد و ثقه. و او را میل مفرطی بود به علم جفر و حروف و به جهت تحصیل آن سفرها کرده و به بلاد ها رفته و میان او و والد (ره) صداقتی بود .پس آمد به سامره در آن اوقات که مشغول تعمیر و ساختن عمارت مشهد و قلعه عسکریین (ع) بودیم.

صفحات: 1· 2

 1 نظر

7اشتباه مهلک در زندگی مشترک

11 بهمن 1391 توسط جعفری ندوشن

«قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود». این ضرب المثل در زندگی مشترک مصادیق متعددی دارد که یکی از بارزترین آنها برمی گردد به دلخوری های زن و شوهری که اگر در همان مرحله «قطره» جلوی آنها را نگیریم، «دریا»یی از دلخوری انتظارمان را خواهد کشید…

این پوستر، شما را با ۷ مورد از دلخوری های کوچکی که ممکن است بزرگ?شدن شان زندگی شما را دچار سیلاب کنند، آشنا می کند.

● مشکل اول

بی توجهی به آلرژی زاهای ارتباطی

صفحات: 1· 2

 1 نظر

شاید کسی را فراموش کرده­ ایم!

04 بهمن 1391 توسط جعفری ندوشن

 

﴿ أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لَا یکونُوا کالَّذِینَ أُوتُوا الْکتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴾

شاید کسی را فراموش کرده ­ایم!

مادر را دیده­ای که چه سان از فرزند نوخاسته­اش چشم بر نمی­دارد و هر جا که او گام­های سست و لرزانش را می­گذارد، بی­اختیار یک گام از او جلوتر می­دود؟ کودک را دیده­ای -کودک تازه متولد شده را-که هنوز هیچ پناهگاهی نمی­شناسد، چه سخت می­گرید و بی­تابی می­کند و در پس او مادر و پدرند که از بی قراری کودک بی­تابند؟ هر روز و هر شب از برای لحظه­ای به خواب رفتن نوزاد چشم بر روی چشم نمی­گذارند و سرانجام این خستگی است که پلک­ های سنگینشان را به هم می­دوزد و دوباره با شنیدن آهنگ گریه­ی نوزاد به جدال با خواب در می­افتند. به راستی این چه حسی است که این­چنین سختی و دشواری زندگی را بر پدر و مادر شیرین و خوشایند می­سازد؟ این کدامین حلقه از سلسله جنبان محبت است که این­گونه بر گرداگرد کودکی می­پیچد و او را فصل مشترکی می­کند از عاطفه ی زوجی بر ثمره ی وجودیشان؟ مگر می­شود که روزی بگذرد و پدر با دیدن کودکی که دست در دستان والدینش دارد، یاد فرزندش نیفتد یا مادر اگر چیزی برای کام خود خواسته، قبلاً آن را برای کودکش نخواسته باشد؟!

صفحات: 1· 2

 3 نظر

ای کاش ...

04 بهمن 1391 توسط جعفری ندوشن

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ خَرَجُوا مِن دِیارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ إِنَّ اللهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَـکنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لاَ یشْکرُونَ ﴾

زندگان همیشه مرده

و آن­گاه که خود را مالک خود انگاشتند و فراموش کردند مخلوق بودن خود را و این­که صاحب دارند و خالق و آن هنگام که توانگران خود را صاحب حیات و بقای خود دانستند و تهی­دستان نیز خیال کردند که اگر هم چون توانگران به خود اتکا کنند، می­توانند از چنگال بیماری مهلک نجات یابند، همه از شهر جهت فرار از بیماری و مرگ گریختند و آن زمان خداوند فراموش شد. آنان از یاد بردند که مملوک­اند و مخلوق. به ناگاه عذابی بس عظیم­تر، همگان را به خواب ابدی فرو برد؛ خوابی برخاسته از غفلت و فراموشی پروردگار.

… سال­ها از مرگ غافلین گذشت. آن مردمان که هزاران نفر بودند، بدن­هایشان پوسید و توده­ی استخوان­هایشان در خارج از شهر، گوشه­ای جمع شد و تپّه­ ای استخوانی سال­ها نماد عبرتی بود برای آیندگان.

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

عاقد

04 بهمن 1391 توسط جعفری ندوشن

رفته بودند برایشان خطبه ی عقد بخواند

آقا خطبه را که خوانده بود به عروس و داماد گفته بود حالا یک سفارش به
عروس خانم دارم یک سفارش هم به آقا داماد

منتها وقتی سفارش عروس خانم را می گویم آقا داماد باید گوشش را بگیرد و نشنود

وقتی هم سفارش آقا داماد را می گویم عروس خانم باید گوشش را بگیرد و نشنود

حالا کدامتان اول دست روی گوشش می گذارد؟…

بعد گفته بود شوخی کردم. نمی خواهد دست توی گوشتان فرو کنید.

اما هر کدامتان بدانید که نباید به سفارش آن یکی کاری داشته باشید..

منظور آقا این بود که عروس و داماد نباید یک سره توی روی هم در بیایند و
بگویند چرا به سفارش آقا عمل نکردی …

هر کس باید به فکر سفارش خودش و وظیفه ی خودش باشد…

عاقد آیت الله بهجت بود

 نظر دهید »

مثل دوست های خجالتی

28 دی 1391 توسط جعفری ندوشن

من پسر زنی هستم که با دست هایش از بزها شیر می دوشید.» این را به عرب بیابانی گفت. عرب بیابانی از هیبت پیامبری که همه ی قبایل به او ایمان آورده بودند، لکنت گرفته بود. آمده بود جمله ای بگوید و نتوانسته بود و کلماتش بریده بریده شده بود. رسول الله از جایش بلند شده بود. آمده بود نزدیک و ناگهان او را در آغوش گرفته بود؛ تنگ تنگ. آن طور که تنشان تن هم را لمس کند. در گوشش گفته بود:«من برادر تو ام»، «اَنَا اَخُوک» گفته بود فکر می کنی من کی ام؟ فکر می کنی پادشاهم؟ نه! من آن سلطان که خیال می کنی نیستم. «من اصلاً پادشاه نیستم» «لَیسَ بمَلک» من محمدم. پسر همان بیابان هایی هستم که تو از آن آمده ای. «من پسر زنی هستم که با دست هایش از بزها شیر می دوشید.» حتی نگفته بود که پسر عبدالله و آمنه است. حرف دایه ی صحرانشینش را پیش کشیده بود که مرد راحت باشد. آخرش هم دست گذاشته بود روی شانه ی او و گفته بود: «آسان بگیر، من برادرتم.» مرد بیابانی خندید و صورت او را بوسید: «عجب برادری دارم»

صفحات: 1· 2

 2 نظر

قوانین ده‌گانه شهید «سید مجتبی علمدار»

28 دی 1391 توسط جعفری ندوشن


احتیاط کن! یک آقایی دارد ما را می‌بیند
به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس (باشگاه توانا)، جانباز شهید «سیدمجتبی علمدار» در دوران دفاع مقدس، فرمانده گروهان سلمان از گردان مسلم بود و چندین مرتبه مجروح شد. پس از پایان جنگ، در واحد طرح و عملیات لشکر 25 کربلای ساری مشغول به خدمت شد.
سید مجتبی مداح اهل بیت(ع) بود با نوایی گرم که او را زبانزد خاص و عام کرده بود، اما اخلاص او بسیاری از اوقات مانع می‌شد که دیگران او را بشناسند. حتی یکی از دوستانش در خاطره‌ای نمونه‌ای از توجه او به اخلاص نقل می‌کند: «من کنار سید نشسته بودم و سید هم طبق معمول شال سبزش را روی سرش انداخته بود و با سوز و گداز خاصی مشغول خواندن زیارت عاشورا و مداحی بود. بعد از اتمام مراسم، ناگهان شال سبزش را بر گردن من گذاشت. با تعجب پرسیدم: این چه کاری است؟ گفت: بگذار گردن تو باشد. بعد از لحظه‌ای دیدم جمعیت حاضر به سوی من آمدند و شروع کردند به بوسیدن و التماس دعا گفتن. با صدای بلند گفتم: اشتباه گرفته‌اید، مداح ایشان است. امّا سیّد کمی آنطرف‌تر ایستاده بود و با لبخند به من نگاه می‌کرد.»
یکی از نکات جالب‌ توجه در زندگی این سید شهید، توجه خاص او به امور معنوی بود. مواردی که شاید به نظرساده آید اما تقید او و حتی تعیین مجازات در صورت عدم انجام آن نشانگر باور قلبی و یقین این جانباز شهید به اعتقاداتش بود.
در آستانه ماه مبارک رمضان به مرور دست‌نوشته‌هایی از او می‌پردازیم که قوانین ده‌گانه شهید علمدار اشاره دارد. باشد که به گوشه‌ای از معرفت شهدا دست‌ یابیم.
* قوانین ده‌گانه
قانون اول: بارالها، اعتراف می‌کنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم. حداقل روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم. اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم این ده آیه را بخوانم روز بعد باید حتماً یک جزء کامل بخوانم.(تاریخ اجرا 4 مرداد69)
قانون دوم: پروردگارا! اعتراف می‌کنم از اینکه نمازم را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم. حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم. اگر روزی به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم، روز بعد باید نماز قضای یک 24 ساعت (17 رکعت) بخوانم.(تاریخ اجرا 11 مرداد 69)
قانون سوم: خدایا! اعتراف می‌کنم از اینکه مرگ را فراموش کردم و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم. حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرّب بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت را بجا بیاورم روز بعد باید 20 ریال صدقه و 8 رکعت نماز قضا بجا بیاورم.(تاریخ اجرا 26 مرداد 69)
قانون چهارم: خدایا! اعتراف می‌کنم از اینکه شب با یاد تو نخوابیدم و بهر نماز شب هم بیدار نشدم. حداقل در هر هفته باید 2شب نماز شب بخوانم و بهتر است شبهای پنجشنبه و شب جمعه باشد. اگر به هر دلیلی نتوانستم شبی را بجا بیاورم باید بجای هر شب 50 ریال صدقه و11 رکعت تمام را بجا بیاورم .(تاریخ اجرا 16 شهریور 69)

صفحات: 1· 2

 2 نظر

گناهان هفته

28 دی 1391 توسط جعفری ندوشن


از اموری که علمای اخلاق-از جمله امام خمینی(ره)در اربعین حدیث -بسیار به آن تاکید نموده اند:«مشارطه،مراقبه و محاسبه»است.
مشارطه: اول هر روز با خود شرط کنیم که امروز را گناه نکنیم.
مراقبه: در طول روز بر این شرطی که نموده ایم مراقبت کنیم تا از آن تخلف ننمائیم.
محاسبه: در پایان روز و انتهای شب محاسبه نمائیم که چقدر بر شرط خود پایبندبوده ایم.
بخش سوم که محاسبه است در این میان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و شیطان همیشه تلاش می کند تا ما بر انجام این مهم موفق نباشیم.(امتحان کنید متوجه می شوید که فراموشی در این بخش بسیار است.)
امام کاظم علیه السلام فرموده است:«از ما نیست کسی که هر روز حساب خود را نکند ، پس اگر کار نیکی کرده استاز خدا زیادی آن را خواهد ،و اگر گناه و کار بدی کرده در آن گناه از خدا آمرزش خواهد و توبه نماید.»(الکافی،ج2،ص453)
توجه به متن زیر که نشان دهنده ی عمل شهدا به این دستورات خود سازی و مبارزه با نفس است بسیار آموزنده و تکان دهنده است.
صدای انفجار آمد و سنگر رفت هوا.هر چه صدایش زدیم جواب نداد. رفتیم جلو ،سرش پر از ترکش شده بود و به زیبایی عروج کرده بود. جیب هایش را خالی کردیم. داخل جیبش کاغذ جالبی پیدا کردیم.نوشته بود:
گناهان هفته
شنبه: احساس غرور از گل زدن به طرف مقابل.
یک شنبه: زود تمام کردن نماز شب.
دوشنبه: فراموش کردن سجده شکر.
سه شنبه: شب بدون وضو خوابیدن.
چهار شنبه: در جمع با صدای بلند خندیدن .
پنج شنبه: پیش دستی کردن فرمانده در سلام.
جمعه: تمام نکردن صلوات های مخصوص جمعه.
بیایید ما اگر گناه هم می کنیم به سبک شهدا
گناه کنیم.

 

 نظر دهید »

بيانات آیت الله خامنه ای در دیدار جمعی از روحانيون كهگيلويه و بويراحمد؛ ۱۳۷۳/۰۳/۱۷

22 دی 1391 توسط جعفری ندوشن


اخيراً يك بدعت عجيب و غريب و نامأنوس ديگر هم در باب زيارت درست كرده‌اند! بدين ترتيب كه وقتى مى‌خواهند قبور مطهّر ائمّه عليهم‌السلام را زيارت كنند، از درِ صحن كه وارد مى‌شوند، روى زمين مى‌خوابند و سينه‌خيز خود را به حرم مى‌رسانند! شما مى‌دانيد كه قبر مطهّر پيغمبر صلواةاللَّه‌عليه و قبور مطهّر امام حسين، امام صادق، موسى‌بن‌جعفر، امام رضا و بقيه ائمّه عليهم‌السّلام را همه مردم، ايضاً علما و فقهاى بزرگ، در مدينه و عراق و ايران، زيارت مى‌كردند. آيا هرگز شنيده‌ايد كه يك نفر از ائمّه عليهم‌السّلام و يا علما، وقتى مى‌خواستند زيارت كنند، خود را از درِ صحن، به‌طور سينه‌خيز به حرم برسانند؟!

صفحات: 1· 2

 3 نظر

امام مهدی(ع) از دیدگاه امام حسن مجتبی(ع) ا

21 دی 1391 توسط جعفری ندوشن

روزگار پر آشوب عهد امام حسن مجتبی(ع) موجب شد که شیعیان نتوانند احادیث طولانی فراوانی از آن حضرت بشنوند و برای نسل های بعدی روایت کنند، از این رهگذر روایات مربوط به حضرت ولی عصر(عج) نیز از آن حضرت کمتر روایت شده است که آنچه به دست ما رسیده در اینجا می‏آوریم: “طوبی لمن ادرک ایامه و سمع کلامه".

صفحات: 1· 2

 1 نظر

چرا گریه بر امام حسین این همه ثواب دارد ؟!

17 دی 1391 توسط جعفری ندوشن


شاید این سوال را بارها و بارها از خود پرسیده باشیم که چرا برای گریه بر حضرت سید الشهداء علیه السلام ، این همه فضیلت مترتب بوده و این همه اجر بر آن قرار داده شده است ؟!
همیشه این سوال برای خود من مطرح بود تا به جوابی قانع کننده برسم . مطلبی را از مرجوم آیت الله العظمی حاج شیخ جعفر شوشتری اعلی الله مقامه الشریف در کتاب مجالس المواعظ و مجالس البکاء که مجموعه سخنرانی های ایشان در دهه ی اول محرم می باشد ؛ دیدم که کمی من را برای رسیدن به این پاسخ کمک کرد .
ایشان طی صحبت های خود در خصوص سقایت و آبرسانی به تشنگان علی الخصوص تشنگان کربلا ، با استدلالات خود ۴ سقا برای حرم حضرت حسین و اصحاب ایشان در کربلا معرفی فرموده و سپس در خصوص بکاء بر حضرت سید الشهداء می فرماید :

چشم گریان در مصائب حضرت حسین علیه السلام در حکم سقا در دشت بلاست .

و با بیان این نکته ، پاسخی به این سوال می دهند که گریه ، چرا اینهمه فضیلت دارد .
توضیح : اگر شما در کربلا بودید و ندای العطش فرزندان حضرت حسین را می شندید و خدا به شما این توفیق را می داد که می رفتید و برای آن عزیزان تشنه لب آبی فراهم می کردید ، چقدر دل امام حسین از این حرکت شما شاد می شد ؟
اگر شما وقتی حضرت حسین برای شش ماهه اش طلب آب می کرد ، او را با جرعه ای سیراب می کردید ، حضرت حسین به شما چه می فرمودند ؟
اشک شما ، چون یاری تشنگان دست بلاست ، در حکم آبرسانی به ایشان است و این آبرسانی حیلی دل حضرت زهرا سلام الله علیها را شاد می نماید .
حضرت زهرایی که لحظه به لحظه ی کربلا را می دید و اشک شما باعث شادی دل این بی بی مظلومه خواهد بود .
مگر نه این است که در روایات متعدده از فریقین وارد شده است که پیامبر اسلام فرمودند :
ان الله یرضی لرضا فاطمه و یغضب لغضبها
که حقیتا وقتی دل حضرت زهرا از کسی راضی باشد ، خدا از او راضیست و وقتی خدا از کسی راضی شد او را به دوزخ نخواهد برد و عذابش نخواهد داد .

نکته ۱ : در تشکیلات امام حسین علیه السلام که هستی اش را برای خدا داد ؛ هیچوقت دو دو تا اش چهار تا نمی شود بلکه دو دوتای آن ، حساب و کتاب ندارد که طبق آیه ی شریفه ی قرآن که برای صابران آمده است ، برای ایشان اجریست بی حساب که :
انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب
و چه کسی از حضرت حسین در این آزمون ، صابرتر ؟!

نکته ی ۲ : وقتی اشک برای حضرت حسین ، بر گونه هایمان جاری شد ، حکم بهشت را به ما می دهند اما امان از آن لحظه که شیطان نفس ، با وسوسه های خود این حکم را از ما برباید و با گناه ، ما را آلوده ی تبعات آن نماید .

نکته ی ۳ : خود امام حسین علیه السلام به اصحاب خود فرمودند : اگر کسی حقوق مردم بر گردنش هست با ما نماند . پس بدانیم که حق الناس بسیار مورد اهمیت بوده و با این اشک ها ، از گردن ما ساقط نخواهد شد پس فرمایش امام صادق علیه السلام شاید در مورد کسانی که حق الناس به گردنشان می باشد ، صادق نباشد .

 نظر دهید »

کاریکاتور سیاسی جنگ لفظی بین کودک یهودی و فلسطینی برنده جایزه بهترین کاریکاتور در امریکا

20 آذر 1391 توسط جعفری ندوشن

 


کودک اسرئیلی : پدر من به من گفته شما شرور، تروریست و حیوان صفت هستید.

کودک فلسطيني: ولی پدر من چیزی بهم نگفته. آخه پدر تو اون رو کشته

 نظر دهید »

چگونه روزی پر انرژی داشته باشیم؟

20 آذر 1391 توسط جعفری ندوشن

 

خیلی از ما در طول روز احساس خستگی و ضع می‌کنیم و مدام دنبال چیزی هستیم که انرژی ما را افزایش بدهد مدام خمیازه می‌کشیم و خسته ایم اما واقعا نمی دانیم به چه نیاز داریم ،به این نکات توجه کنید:
هر 3 تا 4 ساعت یک وعده غذایی کوچک یا میان‌ وعده بخورید که قندخون‌تان همواره یکنواخت باشد.
وقتی قند خون پایین بیفتد شما احساس خستگی، عصبانیت و نا آرامی می‌کنید.
از کربوهیدرات‌هایی مثل نان تهیه شده از غلات، میوه‌ها و سبزی بیشتر استفاده کنید و پروتئین‌ها را هم جزو غذاهایتان بگنجانید. این مواد به دلیل اینکه خیلی آهسته هضم می‌شوند، سبب افزایش انرژی شما می‌شوند.
آب بنوشید. در صورت کم آبی احساس خستگی بیشتری خواهید کرد.
غذای خوب و سالم بخورید، هنگام شب خوب بخوابید، به موسیقی گوش دهید.
مطالعات نشان می‌دهند، کارمندانی که در حین کار کردن به موسیقی گوش می‌دهند 10 درصد بیشتر کارایی دارند .
وقتی خسته شوید، استراحت کمی داشته باشید.
پیاده‌روی و قدم زدن را فراموش نکنید و اگر پشت میز می‌نشینید، هر از گاهی بدنتان را بکشید.
تحقیقات نشان می‌دهد 20 دقیقه ورزش کردن می‌تواند به مدت 12 ساعت به شما انرژی بدهد.
ورزش کردن جریان خون را که حامل مواد مغذی و اکسیژن است به عضلات افزایش دهد. بدن از موادمغذی برای تولید بیشتر انرژی استفاده می‌کند.
منبع : salamat.i

 نظر دهید »

چگونه مخلص شویم؟

20 آذر 1391 توسط جعفری ندوشن

 

براى رسیدن به اخلاص، باید در بینش و اعتقاد و باورهاى دینى دقت کرد. نوع بینش در نیّت انسان مؤثّر است.
اگر باور داشته باشیم که:
انسان، برترین مخلوقات و جانشین خدا در زمین و عصاره هستى و هدف آفرینش است،
طرف حساب ما در اعمالمان خداست، اوست که پاداش مى‏دهد و حتّى کارهاى جزئى را در صورت نیّت پاک، اجرى بزرگ مى‏دهد،
هیچ کار کوچک و بزرگى در حساب خدا گم نمى‏شود و انسان در دنیا و آخرت، نتیجه اعمال خود را خواهد دید،
خداوند، کارهاى فاسد و عیوب ما را مى‏پوشاند و خوبى‏هاى ما را آشکار مى‏سازد،
ارزش و قیمت انسان، «بهشت» است و انسان غیر از بهشت، خود را به هر که بفروشد، ضرر کرده است، و بد تجارتى است که انسان، «دنیا» را بهاى خود قرار دهد.(29)
مشترى اعمال انسان خداوند است و در عبادات، انسان با خدا معامله مى‏کند و با او طرف حساب است،
هر چه داریم از خداست، او «ولىّ نعمت» و صاحب اختیار و پروردگار مهربان ماست،
انسان در یک دل، محبّت دو امر متضادّ را نمى‏تواند داشته باشد،(30) یا خدا دوستى یا دنیاطلبى، یا عشق به اللَّه یا عشق به دنیا،
دنیا، شکوفه‏اى زودگذر است، غنچه‏اى است که براى کسى باز نشده و به کسى وفا نکرده است، و خداوند، دنیا را کالاى غرور و متاعى اندک به حساب آورده است،
در قیامت، همه واسطه‏ها و شفیع‏ها از کار مى‏افتند، تنها خلوص و عمل صالح و عبادات همراه با تقوا و اخلاص، سود مى‏بخشد و در آن روز، هر کس به فکر خود است واز این وآن که در دنیا به محبّت‏هایشان دل مى‏بندیم، کارى ساخته نیست و هر فردى نتیجه کار خود را مى‏بیند ومحصول خویش را درو مى‏کند،
ریاکاران، اگر در دنیا هم مردم را فریب دهند، ولى در آخرت رسوا خواهند شد و اعمال خود را بر باد رفته و تباه خواهند دید.
آرى، اگر این باورها را در دل داشته باشیم، به خلوص نزدیک‏تر مى‏شویم و کمتر براى غیر خدا کار مى‏کنیم ونظر و پسند مردم، براى ما مهمّ نخواهد بود. محرّک و انگیزه قوى‏تر ما، این خواهد شد که خدا مى‏خواهد و خدا مى‏پسندد و خدا پاداش مى‏دهد.
اگر ما خدا را نمى‏بینیم، او که ما را مى‏بیند.
اگر عذابى هم در کار نباشد، بخاطر نعمت‏هاى او، باید شکرگزار باشیم و خالصانه عبادت کنیم و از نافرمانى بپرهیزیم. عالم، محضر خداست، در محضر خدا نباید گناه کرد.
جهان، سفره گسترده نعمت‏هاى الهى براى ماست، رو به دیگران کردن و ریا و تظاهر نمودن، ناسپاسى در برابر خداى رحمان و نعمت‏هاى بى پایان اوست. عبادت را، حتّى نه براى رسیدن به بهشت یا ترس از جهنم، بلکه بخاطر آنکه خداوند، شایسته پرستش است، باید انجام داد، و اینگونه پرستش، «عبادت آزادگان» است که امیرالمؤمنین، خدا را اینگونه عبادت مى‏کرده است.
کسى به مقام اخلاص مى‏رسد که به مرحله یقین رسیده باشد. و به تعبیر حضرت على علیه السلام اخلاص، میوه یقین است:
«الاخلاص ثمرة الیقین»(31)
اگر یقین داشته باشیم که در محضر خدائیم و او همه کارهاى ما را مى‏بیند و از نیّت‏هاى قلبى ما آگاه است و هر گونه عزّت و ذلّت به دست اوست، و رضاى او در مقابل دنیاى زودگذر، ارزش بیشترى دارد، … بیشتر و سریعتر به اخلاص مى‏رسیم و دیگر از دیگران، توقّع تعریف و ستایش و چشمداشت تقدیر و تشکّر نداریم.
آن گونه که خانواده امیرالمؤمنین، به خاطر خدا سه روز، افطار خود را به یتیم و اسیر و مسکین بخشیدند، بى آنکه امید سپاس و توقّع تشکّر داشته باشند،(32) خداوند هم به پاس انفاق و اطعام مخلصانه آنان، سوره «هل اتى …» را نازل کرد و از آن اهلبیت، تجلیل نمود.
انسان مخلص، در راه انجام وظیفه، با تعریف یا انتقاد مردم، کند یا تند نمى‏شود.
بى توجهى مردم، او را دلسرد و پشیمان از کار نیک نمى‏سازد.
هر کار را بخاطر اداى تکلیف شرعى انجام مى‏هد،
به خاطر نظر این و آن، برنامه‏هایش را متفاوت نمى‏سازد.
مال و مقام، مانع او از اجراى فرمان خدا نمى‏شود، ظاهر و باطنش یکى است.
در راه خدا و دین، ملامت‏ها و بى‏مهرى‏ها را تحمّل مى‏کند.
از تعصّب و خودخواهى به دور است،
به کارهاى اشتباه، اصرار نمى‏کند و ادامه نمى‏دهد.
مطیع «تکلیف» است، نه مجرى دلخواه خود یا پسند مردم!
29) لبئس المتجرأن ترى الدنیا لنفسک ثمناً (نهج‏البلاغه، خطبه 32).
30) سوره احزاب، آیه 4.
31) فهرست غررالحکم، واژه اخلاص.
32) سوره انسان، آیه 9 .

 نظر دهید »

السلام علیک یا ابا عبدالله

20 آبان 1391 توسط جعفری ندوشن

 نظر دهید »

نور ايمان در كودكي

19 آبان 1391 توسط جعفری ندوشن


سهل شوشتري از بزرگان عرفاست. او مي گويد: سه ساله بودم كه دايي ام «محمد بن سوار» شبي از بستر برخواست و مشغول نماز شب شد ـ هميشه كارش اين بود ـ آن شب به من گفت: «پسرم! آيا آن خداوند كه تو را آفريد ياد نمي كني؟»

گفتم: چگونه او را ياد كنم؟ گفت: «هر گاه به بستر خواب رفتي، سه بار از دل بگو: خدا با من است و مرا مي نگرد و من در محضر او هستم.»

چند شبي جملات فوق را از دل گفتم. سپس گفت: «اين جملات را هر شب، هفت بار بگو!» من چنين كردم. شيريني اين ذكر در دلم جاي گرفت. پس از يكسال گفت:«تا آخر عمر آن جملات را بگو كه همين ذكر، دست تو را در دو جهان مي گيرد.» به اين ترتيب، نور ايمان به توحيد در دوران كودكي در دلم راه يافت و بر سراسر قلبم چيره شد

 نظر دهید »

زمان و مكان تبليغ

19 آبان 1391 توسط جعفری ندوشن


 مسجد بهترين مكان براي تبليغ است. امام صادق عليه السلام به ابان بن تغلب فرمود: «اجلس في المسجد وافت الناس ; در مسجد بنشين و براي مردم فتوا بده.»

 مبلغ بايد سخنانش را در زماني بگويد كه شرايط فراهم باشد وگرنه به نتيجه نخواهد رسيد. علي عليه السلام فرمودند: «مجتني الثمرة لغير وقت انياعها كالزارع بغير ارضه; كسي كه ميوه را قبل از رسيدنش بچيند، مانند كسي است كه در زمين شخص ديگري كشت كرده است.» كه چون نمي تواند در آن محل بماند و به زراعت رسيدگي كند، از كشت خود بهره اي نخواهد برد.

 1 نظر

دو دریای ژرف ولبریز

14 آبان 1391 توسط جعفری ندوشن

امام جعفر صادق دربارۀ‌ حديث « مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقيانِ بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْتَغيان » مي فرمايند:‌ « عَليٌ وَ فاطِمَةٌ (ع) بَحْرانِ مِنَ الْعِلْمِ عَميقانِ لا يَبغي اَحَدُهُما عَلي صاحِبِهِ »‌ و درمورد اين قسمت : « يَخْرُجُ مِنْهُمُا اللُّؤلؤُ وَ الْمَرْجانُ » مي فرمايند: « الحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ (ع) » .

امام صادق (ع) در تفسير آيۀ‌ شريفۀ « دو دريا را در كنار هم قرار داد در حالي كه با هم تماس دارند و ميان آن دو برزخی است كه يكی بر ديگری غلبه نمی كند » فرمود:‌« علی و فاطمه دو دريای ژرف و لبريز از دانش هستند كه يكی بر ديگری طغيان نمی كند . «‌ از آن دو دريا دُرّ و مرجان خارج می شود» يعني امام حسين و امام حسن

تفسير برهان، 4/ 266

 2 نظر

روزه حسین علیه السلام

14 آبان 1391 توسط جعفری ندوشن

به هر سو بنگرم روی تو بینم !

چگونه می توان روزه گرفت و افطار کرد و به یاد امام حسین و اهل بیت علیهم السلام نبود .

چگونه می توان روزه گرفت و افطار کرد و آرزوی شباهتی اندک به روزه امام حسین و اهل بیت علیهم السلام را در دل نداشت .

چراکه روزه و افطار اهل بیت را خداوند متعال در سوره انسان چنین ستوده و به پیامبر بواسطه داشتن چنین خاندانی تهنیت گفته است .

اَعُوذُ باللّهِ منَ الشّيطانِ الرَّجيم

يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْماً كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً
وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَيَتِيماً وَأَسِيراً
إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَآءً وَلَا شُكُوراً
إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً

صدق الله العلی العظیم

آنان به نذر وفا می ‏كنند و از روزى كه شرش فراگير است می ‏ترسند.
و غذاى خود را با آن كه دوستش دارند، به بينوا و يتيم و اسير می ‏دهند.
(و می ‏گويند:) ما براى رضاى خدا به شما طعام می ‏دهيم و از شما پاداش و تشكّرى نمی ‏خواهيم.
همانا ما از پروردگارمان، به خاطر روزى عبوس و سخت، می ‏ترسيم.

حسین جان ما هم بینواییم ، بینوای معرفت

ما هم یتیمیم و یتیم غیبت مولایمان

ما هم اسیریم ، اسیر دنیا

به ما هم از سفره کرمت در ماه ضیافت اطعام کن .

بار الها به آبروی حسین و به احترام مادر حسین ، فاطمه ای که به احترامش در سوره ای که از صفات او تمجید کردی بسیاری از نعمت های بهشت را بر شمردی ولی به حورالعین اشاره ای نکرده ای، تمامی برکات خاصه ماه مبارک رمضان را نصیب ما بگردان و توفیق انس با قرآن و روزه را در طول عمر به ما عنایت فرما .

منبع : امام حسین دات کام

 نظر دهید »

عید غدیر مبارک باد.

11 آبان 1391 توسط جعفری ندوشن

امروز از غدیر خم آفتابی طلوع کرد که نه بر همه زمین، که بر همه خلقت تا دورترین ذرّات آن تابید. آفتابی که گرمایش حیات آفرینش بودو نورش مایه بیداری جان‏ها. آفتابی که طلوع کرد و هرگز به غروب فرو نخواهد نشست. آفتابی که نورش در عمق جان می‏نشیند و شور پرواز می‏دهد. آفتابی که در پرتو نورش تا بهشت می‏توان رفت. آفتابی که بهشت هم در انتظارش روز شماری‏ها کرد.
و امروز ما روز طلوع آن آفتاب را گرامی می‏داریم. مبارک باد طلوع آفتاب ولایت بر همه آنان که عاشق ولایتند

 1 نظر

امام علی(ع) و لقب امیرالمومنین

11 آبان 1391 توسط جعفری ندوشن


امیر در زبان عربی به معنی فرمانده، سلطان و رهبر است. بعد از اسلام، کسانی را که از سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و خلفا به فرماندهی ماموریت‌های جنگی منصوب می‌شدند امیر می‌نامیدند. اما عنوان «امیرالمومنین» به معنی خلیفه و فرمانده کل قوای اسلام و پیشوای مومنان است.

به اعتقاد علمای شیعه، «امیرالمومنین» عنوانی است که خدای تعالی به علی بن ابی طالب داده و هیچ کس دیگر، چه قبل و چه بعد از او، برازنده این لقب نیست. در حدیثی آمده است که پیامبر به اصحاب خود فرمود:«هنگام سلام به علی، او را امیرالمومنین خطاب کنید.» و در حدیث دیگری آمده است که:« خدا علی علیه السلام را امیرالمومنین نامیده است».

از حضرت صادق علیه السلام سئوال شد:«آیا به حضرت قائم ، لقب « امیرالمومنین » خطاب می‌شود؟» فرمود:«نه، این عنوان مخصوص علی علیه السلام است؛ هیچ‌کس، نه قبل از او و نه پس از او، سزاوار نیست به این نام نامیده شود، و هر کس چنین ادعایی کند کافر است». از اهل سنت نیز درباره اعطای لقب امیرالمومنین به امام علی روایات بسیاری در دست است؛ از جمله: ابونعیم اصفهانی در حیله الاولیاء از انس بن مالک روایت کرده است که رسول خدا درباره علی علیه السلام فرمود:«او امیرالمومنین و پیشوای نیکوکاران و فرمانده سواران مجاهد و خاتم اوصیاء است». نیز از ابن مردویه اصفهانی، از دانشمندان اهل سنت، نقل شده است که: جبرئیل در محضر رسول خدا علی علیه السلام را امیرالمومنین خواند. از ام سلمه روایتی نیز در این باره رسیده است. ولی در ظاهر، بنا بر عقیده اهل سنت، هر مسلمانی که به اجماع یا وصایت یا شوری برای امامت و فرماندهی کل قوای اسلام انتخاب شود، امیرالمومنین است. آنان می گویند این عنوان اولین بار بر خلیفه دوم عمر بن خطاب اطلاق شد و آنگاه در عهد خلفای راشدین دیگر و خلفای بنی امیه و بنی عباس نیز هر یک از خلفا «امیرالمومنین» خوانده می‌شدند. فقهای زیدی مذهب نیز این عنوان را حق شرعی هر امیر علوی می‌دانند که برای احقاق حق، قیام کند.

صفحات: 1· 2

 1 نظر

نقشه غدیر

11 آبان 1391 توسط جعفری ندوشن

 نظر دهید »

از قربان تا غدیر

11 آبان 1391 توسط جعفری ندوشن

 نظر دهید »

اعجاز خلقت

11 آبان 1391 توسط جعفری ندوشن


مولای ما نمونه‌ی دیگر نداشته است
اعجاز خلقت است و برابر نداشته است

وقت طواف دور حرم، فکر می کنم
این خانه بی‌دلیل ترک بر نداشته است

دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
آیینه‌ای برای پیامبر نداشته است

سوگند می خورم که نبی شهر علم بود
شهری که جز علی در دیگر نداشته است

طوری ز چارچوب، در قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است

یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود
یا جبرئیل واژه‌ی بهتر نداشته است

چون روز، روشن است که در جهل گم شده است
هر کس که ختم ناد علی بر نداشته است

این شعر استعاره ندارد برای او
تقصیر من که نیست برابر نداشته است

 

سید حمیدرضا برقعی

 نظر دهید »

پیامک غدیر

11 آبان 1391 توسط جعفری ندوشن

عید اکمال دین، سالروز اتمام نعمت و اعلان وصایت و ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام بر شیعیان و محبین خجسته باد
………..
الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی بن ابی طالب والائمة المعصومین علیهم السلام
…………
روز عید غدیرخم از شریف ترین اعیاد امت من است. پیامبر اکرم (ص)
………….
ملتهب در کنار یک برکه
روح تاریخ پیر منتظرست
دست خورشید تا نهد در دست
آسمان در غدیر منتظر

……..
آحاد ملک چو سجده بر آدم کرد
بر نام علی و شوکت خاتم کرد
در روز غدیر خم نه تنها آدم
بر قامت مرتضی فلک سر خم کرد
QR
بر سر آسمان آن ظهر
آیه‌های شکوه نازل شد
مژده‌های آیه‌های شکوه
دین احمد تمام و کامل شد
………..
صاحب این دل شیدا مهدی‌ست
مقصد قافله‌ها تا مهدی‌ست
بخدا عید غدیر هر سال
موقع بیعت ما با مهدی‌ست
………..
وادی خم غدیر منطقه نور شد
یا ز کف عقل پیر تجلی طور شد
یا که پیامی خطیر ز سر مستور شد
یا شده در یک سریر، قِران شاه و وزیر
QR
اوصاف علی به هر زبان باید گفت
این ذکر به پیدا و نهان باید گفت
در جشن ولی عهدی مسعود علی
تبریک به صاحب الزمان باید گفت
QR
از ولایت عهدی حیدر، خدا تاج شرف
بار دیگر بر سر زهرای اطهر می‌زند
در حریم ناز و عصمت زین همایون افتخار
فاطمه لبخند بر سیمای شوهر می‌زند
…………
آحاد ملک چو سجده بر آدم کرد
بر نام علی و شوکت خاتم کرد
در روز غدیر خم نه تنها آدم
بر قامت مرتضی فلک سر خم کرد
………….
گرفت پرچم اسلام را على در دست
از این گزیده، زمین و زمان به خود بالید
به یمن فیض ولایت، شراب خمّ الست
به عشق آل على از غدیر خم جوشید
………….
در فصل خطر امیر را گم نکنید
آن وسعت بی نظیر را گم نکنید
تنها ره جنت از علی می‌گذرد
ای همسفران غدیر را گم نکنید
……………
در خانه دل نوشته با خط جلی
کین خانه بنا شد به تولای علی
در داخل این خانه چو نیکو نگری
هم مهر محمد است و هم مهر علی
…………………
از جام و سبو گذشت کارم
وقت خم و نوبت غدیر است
امروز به امر حضرت حق
بر خلق جهان علی امیر است
………………..
قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد
ایمان به جز از حب علی پایه ندارد
گفتم بروم سایه لطفش بنشینم
گفتا که علی نور بود سایه ندارد
…………….
علی در عرش بالا بی‌نظیر است
علی بر عالم و آدم امیر است
به عشق نام مولایم نوشتم
چه عیدی بهتر از عید غدیر است؟

 نظر دهید »

امام على عليه السلام و دنياى دنيا پرستان‏

11 آبان 1391 توسط جعفری ندوشن

 

اى دنيا از من دور شو! مهارت بر پشت تو نهاده، و از چنگال‏هاى تورهايى يافتم، از دام‏هاى تو نجات يافته، و از لغزشگاه‏هايت دورى گزيده‏ام. كجايند بزرگانى كه به بازيچه‏هاى خود فريبشان داده‏اى؟

كجايند امت‏هايى كه با زر و زيورت آنها را فريفتى؟ كه اكنون در گورها گرفتارند! و درون لحدها پنهان شده‏اند:

اى دنيا به خدا سوگند! اگر شخصى ديدنى بودى، و قالب حس كردنى داشتى، حدود خدا را بر تو جارى مى‏كردم، به جهت بندگانى كه آنها را با آرزوهايت فريب دادى، و ملت‏هايى كه آنها را به‏هلاكت افكندى، و قدرتمندانى كه آنها را تسليم نابودى كردى، و هدف انواع بلاها قراردادى كه ديگر راه پس و پيش نداشتند، اما هيهات! كسى كه در لغزشگاه تو قدم گذارد سقوط كرد، و آنكس كه بر امواج تو سوار شد غرق گرديد، كسى كه از دام‏هاى تو دورى جست پيروز شد و آن كس كه از تو به سلامت گذشت نگران نيست كه جايگاهش تنگ است، زيرا دنيا در پيش او چونان روزى است كه گذشت.

از برابر ديدگانم دورشو، سوگند به خدا، رام تو نگردم كه خوارم سازى، و مهارم را به‏دست تو ندهم كه هر كجا خواهى مرا بكشانى،

به خدا سوگند، سوگندى كه تنها اراده خدا در آن است، چنان نفس خود را به رياضت وادارم كه به يك قرص نان هرگاه كه بيابم، و به نمك به جاى خورشت قناعت كند، و آنقدر از چشم‏ها اشك ريزم كه چونان چشمه‏اى خشك درآيد، و اشك چشم پايان پذيرد.

آيا سزاوار است كه چرندگان فراوان بخورند و راحت بخوابند، و گله گوسفندان پس از چرا كردن به آغل رو كنند، و على نيز از زاد و توشه خود بخورد و استراحت كند؟

چشمش روشن باد! كه پس از ساليان دراز، چهار پايان رها شده، و گله‏هاى گوسفندان را الگو قرار دهد!! خوشابحال آنكس كه مسئووليت‏هاى واجب را در پيشگاه خدا به انجام رسانده، و در راه خدا هرگونه سختى و تلخى را به جان خريده، و به شب زنده دارى پرداخته، و اگر خواب بر او چيره شود بر روى زمين خوابيده، و كف دست را بالين قرار داده است، در گروهى كه ترس از معاد خواب را از چشمانشان ربوده، و پهلو از بسترها گرفته، و لبهايشان به ياد پروردگار در حركت است، با استغفار طولانى گناهان را زدوده‏اند.(1)

آنان حزب خداوندند، و همانا حزب خدا رستگار است(2)

1- كتاب امالى صدوق مجلس 90 - و - شرح ابن ابى الحديد ج 11 ص 207

2 - آيه 22 سوره مجادله‏

 

 2 نظر

محبوب ترین ها نزد خداوند

11 آبان 1391 توسط جعفری ندوشن

امام باقر عليه السلام فرمودند :
تَبَسُّمُ الرَّجُلِ فِي وَجهِ أَخِيهِ حَسَنَةٌ وَصَرفُ القَذَى عَنهُ حَسَنَةٌ وَمَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِن إِدخَالِ السُّرُورِ عَلَى المُؤمِنِ
لبخند مردى بر صورت برادر مؤمنش و بر طرف كردن گرفتارى و مشكل از او ، كار نيكويى است و بعد فرمود محبوب ترين چيز نزد خداى متعال ادخال سرور در قلب مؤمن وارد است .
(الكافي ج2 ص188)

 

 1 نظر

کشتی نجات

08 آبان 1391 توسط جعفری ندوشن

پيامبر اكرم(ص) درباره حضرت آدم (ع) و توسّل او چنين فرمود : خداوند متعال به آدم(ع) خطاب فرمود :
« يا آدم ! هؤلاء صفوتي . . . فإذا كان لك لي حاجة فبهولاء توسّل » ؛
« اي آدم ! ( اهل بيت پيامبر(ص) ) برگزيدگان من هستند . . . هر وقت حاجتي داشتي اين‌ها را واسطه قرار بده. »
پيامبر خدا(ص) در ادامه فرمود : « نحن سفينة النجاة ، و من تعلّق بها نجا و من حاد عنها هلك . فمن كان له إلي الله حاجة فليسألنا أهل البيت » ؛
« ما كشتي نجات هستيم ، هر كس سوار اين كشتي شود نجات خواهد يافت و هركس سرپيچي نمايد، هلاك خواهد شد. هر كسي حاجتي به سوي خداوند دارد بايد ما اهل بيت را واسطه قرار دهد.»

فرائد‌السمطين : ج 1 ، ص 36 ، حديث 1

 نظر دهید »

روز عرفه

03 آبان 1391 توسط جعفری ندوشن

دل در جوشش ناب عرفه، وضو مي گيرد و در صحراي تفتيده عرفات، جاري مي شود. آن جا كه ايوان هزار نقش خداشناسي است. لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته و چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند. دل، بيقرار روح عرفات، حضرت اباعبدالله الحسين (علیه السلام) شده است. پنجره باران خورده چشم ها از ضريح اجابت، تصوير مي دهد و اين صحراي عرفات است كه با كلمات روحبخش دعاي امام حسين (علیه السلام) و اشك عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش مي كند. اشك و زمزمه ما را نيز بپذير، اي خداي عرفه.

عرفات نام جايگاهي است كه حاجيان در روز عرفه (نهم ذي الحجه) در آنجا توقف مي كنند و به دعا و نيايش مي پردازند و پس از برگزاري نماز ظهر و عصر به مكه مکرمه باز مي گردند و وجه تسميه آنرا چنين گفته اند كه جبرائيل عليه السلام هنگامي كه مناسك را به ابراهيم مي آموخت، چون به عرفه رسيد به او گفت :عرفت، و او پاسخ داد آري، لذا به اين نام خوانده شد. و نيز گفته اند سبب آن اين است كه مردم از اين جايگاه به گناه خود اعتراف مي كنند و بعضي آن را جهت تحمل صبر و رنجي مي دانند كه براي رسيدن به آن بايد متحمل شد. چرا كه يكي از معاني ،عرفه صبر و شكيبايي و تحمل است.

فَتَلَقي آدَمُ مِنْ رَبِّه كَلماتًُ فتابَ عَليهِ اِنَّه هو التَّوابُ الرّحيمْ

آدم از پروردگارش كلماتي دريافت داشت و با آن به سوي خدا بازگشت و خداوند، توبه او را پذيرفت، چه او توبه پذير مهربان است.

صفحات: 1· 2

 1 نظر

SMS به مناسبت روز عرفه و عيد قربان

03 آبان 1391 توسط جعفری ندوشن

به مناسبت روز عرفه و عيد قربان

روز عرفه :

عرفه ، روز نیایش و بخشش، و روز بارش چشم‏های خاکیان، بر شما آسمانیان مبارک.

……………..

خبردار،ای عزاداران، حسینـــون یاسی باشلاندی
اولونسون عالمه اعلان،حسینون یاسی باشلاندی
اولور کی نهم ذیحج،کی یعنــــــــی بایرام آخشامی
سحر کی کسدیلر قربان،حسینون یاسی باشلاندی…
شهادت اولین سفیر قیام اباعبدالله الحسین(ع) مسلـــــــم بن عقیل بر شما تسلیت باد

صفحات: 1· 2

 1 نظر

حضرت آیت‌الله العظمی جوادی‌آملی بر قرائت دعای عرفه و توجه بر فرازهای گهربار آن تاکید کرد

03 آبان 1391 توسط جعفری ندوشن

.

 مرجع تقلیدحضرت آیت‌الله العظمی جوادی‌آملی، امروز در پایان درس خارج تفسیر خود در مسجد اعظم قم با اشاره به قرار گرفتن در آستانه روز عرفه و زیارت امام حسین‌(ع) در این روز، گفت: کسی که قدرت بدنی دارد، روزه عرفه را فراموش نکند؛ چرا که در روایات د اریم این روزها «ربیع مومن» است، چون روزهای آن برای روزه گرفتن کوتاه و شب‌های آن برای شب زنده‌داری طولانی است.

وی با تاکید بر تلاوت دعای روز عرفه، افزود: این دعای پرخیر و برکت را کاملا مطالعه و مباحثه کنید و فردا بعد از ظهر آن را تلاوت نماید.

حضرت آیت‌الله العظمی جوادی‌آملی با بیان این که ما بیش از هر چیزی به دعا نیاز داریم، اظهار داشت: اگر در کشور از نظر اقتصادی مشکل داریم، اما از نظر امنیت به فضل الهی کامل هستیم و هیچ‌گونه مشکلی نداریم.

این مرجع تقلید با اشاره به این که ما بیش از هر چیزی به دعا نیاز دارم، یادآور شد: در دعای خود از خدا بخواهید مشکلات اقتصادی حل گردد و نظامی که به وجود آمده و امنیتی که با خون‌های طاهر تامین شده است، آسیب نبیند.

 3 نظر

نگاه به قرآن

01 آبان 1391 توسط جعفری ندوشن


در آموزه های دینی آمده است هرگاه بر خواندن قرآن توانایی نداشتی به قرآن نگاه کنید که این نگاه اثر مطلوبی را بر وجود انسان می گذارد وسبب نورانی شدن انسان می گردد وانسان را به عبودیت نزدیک می نماید.
امام صادق عليه السلام فرمودند: «النَّظَرُ فِي الْمُصْحَفِ عِبَادَه» ؛نگاه کردن به قرآن عبادت است.
همچنین امام باقر علیه السلام فرمودند:«و النَّظَرُ الی الْمُصْحَفِ مِن غَیرِقِرائـهٍ عِبَادَهً» ؛نگاه کردن به قرآن بدون قرائت آن عبادت است.
قرآن کریم،چشم کور را بینا کرده وجان تشنه را سیراب می کند،وسلامتی وبی نیازی به انسان می بخشد.
تمام اعضاء وجوارح انسان باید از قرآن بهره گیرد.سهم چشم هم نگاه به آیات پر نور کتاب الهی است.

 1 نظر

خواندنی هایی از چارلی چاپلین

28 مهر 1391 توسط جعفری ندوشن

> اگر روزی خیانت دیدی ، بدان که قیمتت بالاست .

> حتی بهترین فرزندان نیز دشمن جان پدر و مادرانند.

> از دشمن خود یکبار بترس و از دوست خود هزار بار .

> نقاش کامل آنست که از هیچ برای خود سوژه بسازد .

> خوشبختی فاصله این بدبختی تا بدبختی دیگر است .

> حتی تظاهر به شادی نیز برای دیگران شادی بخش است .

> ازدواج مثل بازار رفتن است تا پول و احتیاج و اراده نداری بازار نرو .

> انسان اگر فقیر و گرسنه باشد بهتر از آن است که پست و بی عاطفه باشد .

> بزرگ ترین الماس جهان آفتاب است،که خوشبختانه بر گردن همه می درخشد .

> درخشان ترین تاجی که مردم بر سر می نهند در آتش کوره ها ساخته شده است .

> مردمان روی زمین استوار ، بیشتر از بندبازان روی ریسمان نااستوار سقوط می کنند .

> شکست خوردن ناراحتی ندارد . آدم باید شجاع باشد تا بتواند از خودش یک احمق بسازد .

 نظر دهید »

حدیث عنوان بصری

28 مهر 1391 توسط جعفری ندوشن

قُلْتُ: يَا أَبَا عَبْدِاللَهِ! أَوْصِنِي‌!

قَالَ: أُوصِيكَ بِتِسْعَةِ أَشْيَآءَ، فَإنَّهَا وَصِيَّتِي‌ لِمُرِيدِي‌ الطَّرِيقِ إلَي‌ اللَهِ تَعَالَي‌، وَ اللَهَ أَسْأَلُ أَنْ يُوَفِّقَكَ لاِسْتِعْمَالِهِ.

ثَلاَثَةٌ مِنْهَا فِي‌ رِيَاضَةِ النَّفْسِ، وَ ثَلاَثَةٌ مِنْهَا فِي‌ الْحِلْمِ، وَ ثَلاَثَةٌ مِنْهَا فِي‌ الْعِلْمِ. فَاحْفَظْهَا، وَ إيَّاكَ وَ التَّهَاوُنَ بِهَا!

قَالَ عُِنْوَانٌ: فَفَرَّغْتُ قَلْبِي‌ لَهُ.

«گفتم‌: اي‌ أباعبدالله‌! به‌ من‌ سفارش‌ و توصيه‌اي‌ فرما!

گفت‌: من‌ تو را به‌ نُه‌ چيز وصيّت‌ و سفارش‌ مي‌نمايم‌؛ زيرا كه‌ آنها سفارش‌ و وصيّت‌ من‌ است‌ به‌ اراده‌ كنندگان‌ و پويندگان‌ راه‌ خداوند تعالي‌. و از خداوند مسألت‌ مي‌نمايم‌ تا ترا در عمل‌ به‌ آنها توفيق‌ مرحمت‌ فرمايد.

سه‌ تا از آن‌ نُه‌ امر دربارة‌ تربيت‌ و تأديب‌ نفس‌ است‌، و سه‌ تا از آنها در بارة‌ حلم‌ و بردباري‌ است‌، و سه‌ تا از آنها دربارة‌ علم‌ و دانش‌ است‌. پس‌ اي‌ عنوان‌ آنها را به‌ خاطرت‌ بسپار، و مبادا در عمل‌ به‌ آنها از تو سستي‌ و تكاهل‌ سر زند!

عنوان‌ گفت‌: من‌ دلم‌ و انديشه‌ام‌ را فارغ‌ و خالي‌ نمودم‌ تا آنچه‌ را كه‌ حضرت‌ ميفرمايد بگيرم‌ و اخذ كنم‌ و بدان‌ عمل‌ نمايم‌.»

فَقَالَ: أَمَّا اللَوَاتِي‌ فِي‌ الرِّيَاضَةِ: فَإيَّاكَ أَنْ تَأْكُلَ مَا لاَ تَشْتَهِيهِ، فَإنَّهُ يُورِثُ الْحَمَاقَةَ وَ الْبَلَهَ؛ وَ لاَ تَأْكُلْ إلاَّ عِنْدَ الْجُوعِ؛ وَ إذَا أَكَلْتَ فَكُلْ حَلاَلاً وَ سَمِّ اللَهَ وَ اذْكُرْ حَدِيثَ الرَّسُولِ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ:

مَا مَلاَ ءَادَمِيٌّ وِعَآءًا شَرًّا مِنْ بَطْنِهِ؛ فَإنْ كَانَ وَ لاَبُدَّ فَثُلْثٌ لِطَعَامِهِ وَ ثُلْثٌ لِشَرَابِهِ وَ ثُلْثٌ لِنَفَسِهِ.

«پس‌ حضرت‌ فرمود: امّا آن‌ چيزهائي‌ كه‌ راجع‌ به‌ تأديب‌ نفس‌ است‌ آنكه‌: مبادا چيزي‌ را بخوري‌ كه‌ بدان‌ اشتها نداري‌، چرا كه‌ در انسان‌ ايجاد حماقت‌ و ناداني‌ ميكند؛ و چيزي‌ مخور مگر آنگاه‌ كه‌ گرسنه‌ باشي‌؛ و چون‌ خواستي‌ چيزي‌ بخوري‌ از حلال‌ بخور و نام‌ خدا را ببر و به‌ خاطر آور حديث‌ رسول‌ اكرم‌ صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ را كه‌ فرمود:

هيچوقت‌ آدمي‌ ظرفي‌ را بدتر از شكمش‌ پر نكرده‌ است‌. بناءً عليهذا اگر بقدري‌ گرسنه‌ شد كه‌ ناچار از تناول‌ غذا گرديد، پس‌ به‌ مقدار ثُلث‌ شكم‌ خود را براي‌ طعامش‌ بگذارد، و ثلث‌ آنرا براي‌ آبش‌، و ثلث‌ آنرا براي‌ نفَسش‌.»

وَ أَمَّا اللَوَاتِي‌ فِي‌ الْحِلْمِ: فَمَنْ قَالَ لَكَ: إنْ قُلْتَ وَاحِدَةً سَمِعْتَ عَشْرًا فَقُلْ: إنْ قُلْتَ عَشْرًا لَمْ تَسْمَعْ وَاحِدَةً!

وَ مَنْ شَتَمَكَ فَقُلْ لَهُ: إنْ كُنْتَ صَادِقًا فِيمَا تَقُولُ فَأَسْأَلُ اللَهَ أَنْ يَغْفِرَلِي‌؛ وَ إنْ كُنْتَ كَاذِبًا فِيمَا تَقُولُ فَاللَهَ أَسْأَلُ أَنْ يَغْفِرَ لَكَ.

وَ مَنْ وَعَدَكَ بِالْخَنَي‌ فَعِدْهُ بِالنَّصِيحَةِ وَ الرَّعَآءِ.

«و امّا آن‌ سه‌ چيزي‌ كه‌ راجع‌ به‌ بردباري‌ و صبر است‌: پس‌ كسيكه‌ به‌ تو بگويد: اگر يك‌ كلمه‌ بگوئي‌ ده‌ تا مي‌شنوي‌ به‌ او بگو: اگر ده‌ كلمه‌ بگوئي‌ يكي‌ هم‌ نمي‌شنوي‌!

و كسيكه‌ ترا شتم‌ و سبّ كند و ناسزا گويد، به‌ وي‌ بگو: اگر در آنچه‌ ميگوئي‌ راست‌ ميگوئي‌، من‌ از خدا ميخواهم‌ تا از من‌ درگذرد؛ و اگر در آنچه‌ ميگوئي‌ دروغ‌ ميگوئي‌، پس‌ من‌ از خدا ميخواهم‌ تا از تو درگذرد.

و اگر كسي‌ تو را بيم‌ دهد كه‌ به‌ تو فحش‌ خواهم‌ داد و ناسزا خواهم‌ گفت‌، تو او را مژده‌ بده‌ كه‌ من‌ دربارة‌ تو خيرخواه‌ مي‌باشم‌ و مراعات‌ تو را مي‌نمايم‌.»

وَ أَمَّا اللَوَاتِي‌ فِي‌ الْعِلْمِ: فَاسْأَلِ الْعُلَمَآءَ مَا جَهِلْتَ، وَ إيَّاكَ أَنْ تَسْأَلَهُمْ تَعَنُّتًا وَ تَجْرِبَةً؛ وَ إيَّاكَ أَنْ تَعْمَلَ بِرَأْيِكَ شَيْئًا، وَ خُذْ بِالاِحْتِياطِ فِي‌ جَمِيعِ مَا تَجِدُ إلَيْهِ سَبِيلاً؛ وَ اهْرُبْ مِنَ الْفُتْيَا هَرَبَكَ مِنَ الاْسَدِ، وَ لاَ تَجْعَلْ رَقَبَتَكَ لِلنَّاسِ جِسْرًا!

قُمْ عَنِّي‌ يَا أَبَا عَبْدِاللَهِ! فَقَدْ نَصَحْتُ لَكَ؛ وَ لاَ تُفْسِدْ عَلَيَّ وِرْدِي‌؛ فَإنِّي‌ امْرُؤٌ ضَنِينٌ بِنَفْسِي‌. وَ السَّلاَمُ عَلَي‌ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَي‌.

«و امّا آن‌ سه‌ چيزي‌ كه‌ راجع‌ به‌ علم‌ است‌: پس‌، از علماء بپرس‌ آنچه‌ را كه‌ نميداني‌؛ و مبادا چيزي‌ را از آنها بپرسي‌ تا ايشان‌ را به‌ لغزش‌ افكني‌ و براي‌ آزمايش‌ و امتحان‌ بپرسي‌. و مبادا كه‌ از روي‌ رأي‌ خودت‌ به‌ كاري‌ دست‌ زني‌؛ و در جميع‌ اموري‌ كه‌ راهي‌ به‌ احتياط‌ و محافظت‌ از وقوع‌ در خلافِ امر داري‌ احتياط‌ را پيشة‌ خود ساز. و از فتوي‌ دادن‌ بپرهيز همانطور كه‌ از شير درنده‌ فرار ميكني‌؛ و گردن‌ خود را جِسر و پل‌ عبور براي‌ مردم‌ قرار نده‌.

اي‌ پدر بندة‌ خدا (أبا عبدالله‌) ديگر برخيز از نزد من‌! چرا كه‌ تحقيقاً براي‌ تو خير خواهي‌ كردم‌؛ و ذِكر و وِرد مرا بر من‌ فاسد مكن‌، زيرا كه‌ من‌ مردي‌ هستم‌ كه‌ روي‌ گذشت‌ عمر و ساعات‌ زندگي‌ حساب‌ دارم‌، و نگرانم‌ از آنكه‌ مقداري‌ از آن‌ بيهوده‌ تلف‌ شود. و تمام‌ مراتب‌ سلام‌ و سلامت‌ خداوند براي‌ آن‌ كسي‌ باد كه‌ از هدايت‌ پيروي‌ ميكند، و متابعت‌ از پيمودن‌ طريق‌ مستقيم‌ مي‌نمايد



 نظر دهید »

خیر دنیا و آخرت

28 مهر 1391 توسط جعفری ندوشن

پيامبر صلى الله عليه و آله:

إِنَّ رَجُلاً أَتى سَيِّدَنا رَسولَ اللّه صلى الله عليه و آله فَقالَ: يا رَسولَ اللّه عَلِّمنى خُلقا يَجمَعُ لى خَيرَ الدُّنيا وَالخِرَةِ فَقالَ صلى الله عليه و آله : لاتَكذِب؛

مردى به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد: به من اخلاقى بياموزيد كه خير دنيا و آخرت در آن جمع باشد، حضرت فرمودند: دروغ نگو.

(بحارالأنوار، ج72، ص262، ح43)

 نظر دهید »

حدیث عنوان بصری

28 مهر 1391 توسط جعفری ندوشن

وَ رَجَعْتُ إلَي‌ دَارِي‌ مُغْتَمًّا وَ لَمْ أَخْتَلِفْ إلَي‌ مَالِكِ بْنِ أَنَسٍ لِمَا أُشْرِبَ قَلْبِي‌ مِنْ حُبِّ جَعْفَرٍ.

فَمَا خَرَجْتُ مِنْ دَارِي‌ إلاَّ إلَي‌ الصَّلَوةِ الْمَكْتُوبَةِ، حَتَّي‌ عِيلَ صَبْرِي‌.

فَلَمَّا ضَاقَ صَدْرِي‌ تَنَعَّلْتُ وَتَرَدَّيْتُ وَ قَصَدْتُ جَعْفَرًا، وَ كَانَ بَعْدَ مَا صَلَّيْتُ الْعَصْرَ.

«و با حال‌ اندوه‌ و غصّه‌ به‌ خانه‌ام‌ باز گشتم‌؛ و بجهت‌ آنكه‌ دلم‌ از محبّت‌ جعفر اشراب‌ گرديده‌ بود، ديگر نزد مالك‌ بن‌ أنس‌ نرفتم‌. بنابراين‌ از منزلم‌ خارج‌ نشدم‌ مگر براي‌ نماز واجب‌ (كه‌ بايد در مسجد با امام‌ جماعت‌ بجاي‌ آورم‌) تا به‌ جائيكه‌ صبرم‌ تمام‌ شد.

در اينحال‌ كه‌ سينه‌ام‌ گرفته‌ بود و حوصله‌ام‌ به‌ پايان‌ رسيده‌ بود نعلَين‌ خود را پوشيدم‌ و رداي‌ خود را بر دوش‌ افكندم‌ و قصد زيارت‌ و ديدار جعفر را كردم‌؛ و اين‌ هنگامي‌ بود كه‌ نماز عصر را بجا آورده‌ بودم‌.»

فَلَمَّا حَضَرْتُ بَابَ دَارِهِ اسْتَأْذَنْتُ عَلَيْهِ، فَخَرَجَ خَادِمٌ لَهُ فَقَالَ: مَاحَاجَتُكَ؟!

فَقُلْتُ: السَّلاَمُ عَلَي‌ الشَّرِيفِ.

فَقَالَ: هُوَ قَآئِمٌ فِي‌ مُصَلاَّهُ. فَجَلَسْتُ بِحِذَآءِ بَابِهِ. فَمَا لَبِثْتُ إلاَّ يَسِيرًا إذْ خَرَجَ خَادِمٌ فَقَالَ: ادْخُلْ عَلَي‌ بَرَكَةِ اللَهِ. فَدَخَلْتُ وَ سَلَّمْتُ عَلَيْهِ. فَرَدَّ السَّلاَمَ وَ قَالَ: اجْلِسْ! غَفَرَ اللَهُ لَكَ!

«پس‌ چون‌ به‌ درِ خانة‌ حضرت‌ رسيدم‌، اذن‌ دخول‌ خواستم‌ براي‌ زيارت‌ و ديدار حضرت‌. در اينحال‌ خادمي‌ از حضرت‌ بيرون‌ آمد و گفت‌: چه‌ حاجت‌ داري‌؟!

گفتم‌: سلام‌ كنم‌ بر شريف‌.

خادم‌ گفت‌: او در محلّ نماز خويش‌ به‌ نماز ايستاده‌ است‌. پس‌ من‌ مقابل‌ درِ منزل‌ حضرت‌ نشستم‌. در اينحال‌ فقط‌ به‌ مقدار مختصري‌ درنگ‌ نمودم‌ كه‌ خادمي‌ آمد و گفت‌: به‌ درون‌ بيا تو بر بركت‌ خداوندي‌ (كه‌ به‌ تو عنايت‌ كند). من‌ داخل‌ شدم‌ و بر حضرت‌ سلام‌ نمودم‌. حضرت‌ سلام‌ مرا پاسخ‌ گفتند و فرمودند: بنشين‌! خداوندت‌ بيامرزد!»

فَجَلَسْتُ، فَأَطْرَقَ مَلِيًّا، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ، وَ قَالَ: أَبُو مَنْ؟!

قُلْتُ: أَبُو عَبْدِاللَهِ!

قَالَ: ثَبَّتَ اللَهُ كُنْيَتَكَ وَ وَفَّقَكَ يَا أَبَا عَبْدِاللَهِ! مَا مَسْأَلَتُكَ؟!

فَقُلْتُ فِي‌ نَفْسِي‌: لَوْ لَمْ يَكُنْ لِي‌ مِنْ زِيَارَتِهِ وَ التَّسْلِيمِ غَيْرُ هَذَا الدُّعَآءِ لَكَانَ كَثِيرًا.

«پس‌ من‌ نشستم‌، و حضرت‌ قدري‌ به‌ حال‌ تفكّر سر به‌ زير انداختند و سپس‌ سر خود را بلند نمودند و گفتند: كنيه‌ات‌ چيست‌؟!

گفتم‌: أبوعبدالله‌ (پدر بندة‌ خدا)!

حضرت‌ گفتند: خداوند كنيه‌ات‌ را ثابت‌ گرداند و تو را موفّق‌ بدارد اي‌ أبوعبدالله‌! حاجتت‌ چيست‌؟!

من‌ در اين‌ لحظه‌ با خود گفتم‌: اگر براي‌ من‌ از اين‌ ديدار و سلامي‌ كه‌ بر حضرت‌ كردم‌ غير از همين‌ دعاي‌ حضرت‌ هيچ‌ چيز دگري‌ نباشد، هرآينه‌ بسيار است‌.»

ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ: مَا مَسْأَلَتُكَ؟!

فَقُلْتُ: سَأَلْتُ اللَهَ أَنْ يَعْطِفَ قَلْبَكَ عَلَيَّ، وَ يَرْزُقَنِي‌ مِنْ عِلْمِكَ. وَ أَرْجُو أَنَّ اللَهَ تَعَالَي‌ أَجَابَنِي‌ فِي‌ الشَّرِيفِ مَا سَأَلْتُهُ.

فَقَالَ: يَا أَبَا عَبْدِاللَهِ! لَيْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ؛ إنَّمَا هُوَ نُورٌ يَقَعُ فِي‌ قَلْبِ مَنْ يُرِيدُ اللَهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي‌ أَنْ يَهْدِيَهُ. فَإنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلاً فِي‌ نَفْسِكَ حَقِيقَةَ الْعُبُودِيَّةِ، وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ، وَ اسْتَفْهِمِ اللَهَ يُفْهِمْكَ!

«سپس‌ حضرت‌ سر خود را بلند نمود و گفت‌: چه‌ ميخواهي‌؟!

عرض‌ كردم‌: از خداوند مسألت‌ نمودم‌ تا دلت‌ را بر من‌ منعطف‌ فرمايد، و از علمت‌ به‌ من‌ روزي‌ كند. و از خداوند اميد دارم‌ كه‌ آنچه‌ را كه‌ دربارة‌ حضرت‌ شريف‌ تو درخواست‌ نموده‌ام‌ به‌ من‌ عنايت‌ نمايد.

حضرت‌ فرمود: اي‌ أبا عبدالله‌! علم‌ به‌ آموختن‌ نيست‌. علم‌ فقط‌ نوري‌ است‌ كه‌ در دل‌ كسي‌ كه‌ خداوند تبارك‌ و تعالي‌ ارادة‌ هدايت‌ او را نموده‌ است‌ واقع‌ ميشود. پس‌ اگر علم‌ ميخواهي‌، بايد در اوّلين‌ مرحله‌ در نزد خودت‌ حقيقت‌ عبوديّت‌ را بطلبي‌؛ و بواسطة‌ عمل‌ كردن‌ به‌ علم‌، طالب‌ علم‌ باشي‌؛ و از خداوند بپرسي‌ و استفهام‌ نمائي‌ تا خدايت‌ ترا جواب‌ دهد و بفهماند.»

قُلْتُ: يَا شَرِيفُ! فَقَالَ: قُلْ: يَا أَبَا عَبْدِاللَهِ!

قُلْتُ: يَا أَبَا عَبْدِاللَهِ! مَا حَقِيقَةُ الْعُبُودِيَّةِ؟!

قَالَ: ثَلاَثَةُ أَشْيَآءَ: أَنْ لاَ يَرَي‌ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللَهُ مِلْكًا، لاِنَّ الْعَبِيدَ لاَ يَكُونُ لَهُمْ مِلْكٌ، يَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَهِ، يَضَعُونَهُ حَيْثُ أَمَرَهُمُ اللَهُ بِهِ؛ وَ لاَ يُدَبِّرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِيرًا؛ وَ جُمْلَةُ اشْتِغَالِهِ فِيمَا أَمَرَهُ تَعَالَي‌ بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ.

فَإذَا لَمْ يَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللَهُ تَعَالَي‌ مِلْكًا هَانَ عَلَيْهِ الاْءنْفَاقُ فِيمَا أَمَرَهُ اللَهُ تَعَالَي‌ أَنْ يُنْفِقَ فِيهِ؛ وَ إذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِيرَ نَفْسِهِ عَلَي‌ مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَيْهِ مَصَآئِبُ الدُّنْيَا؛ وَ إذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَهُ تَعَالَي‌ وَ نَهَاهُ، لاَيَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إلَي‌ الْمِرَآءِ وَ الْمُبَاهَاةِ مَعَ النَّاسِ.

فَإذَا أَكْرَمَ اللَهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلاَثَةِ هَانَ عَلَيْهِ الدُّنْيَا، وَ إبْلِيسُ، وَ الْخَلْقُ. وَ لاَ يَطْلُبُ الدُّنْيَا تَكَاثُرًا وَ تَفَاخُرًا، وَ لاَ يَطْلُبُ مَا عِنْدَ النَّاسِ عِزًّا وَ عُلُوًّا، وَ لاَ يَدَعُ أَيَّامَهُ بَاطِلاً.

فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَةِ التُّقَي‌. قَالَ اللَهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي‌:

تِلْكَ الدَّارُ ا لاْ خِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لاَ يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي‌ الاْرْضِ وَ لاَ فَسَادًا وَ الْعَـ’قِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ.

«گفتم‌: اي‌ شريف‌! گفت‌: بگو: اي‌ پدر بندة‌ خدا ( أبا عبدالله‌ )!

گفتم‌: اي‌ أبا عبدالله‌! حقيقت‌ عبوديّت‌ كدام‌ است‌؟

گفت‌: سه‌ چيز است‌: اينكه‌ بندة‌ خدا براي‌ خودش‌ دربارة‌ آنچه‌ را كه‌ خدا به‌ وي‌ سپرده‌ است‌ مِلكيّتي‌ نبيند؛ چرا كه‌ بندگان‌ داراي‌ مِلك‌ نمي‌باشند، همة‌ اموال‌ را مال‌ خدا مي‌بينند، و در آنجائيكه‌ خداوند ايشان‌ را امر نموده‌ است‌ كه‌ بنهند، ميگذارند؛ و اينكه‌ بندة‌ خدا براي‌ خودش‌ مصلحت‌ انديشي‌ و تدبير نكند؛ و تمام‌ مشغوليّاتش‌ در آن‌ منحصر شود كه‌ خداوند او را بدان‌ امر نموده‌ است‌ و يا از آن‌ نهي‌ فرموده‌ است‌.

بنابراين‌، اگر بندة‌ خدا براي‌ خودش‌ مِلكيّتي‌ را در آنچه‌ كه‌ خدا به‌ او سپرده‌ است‌ نبيند، انفاق‌ نمودن‌ در آنچه‌ خداوند تعالي‌ بدان‌ امر كرده‌ است‌ بر او آسان‌ مي‌شود. و چون‌ بندة‌ خدا تدبير امور خود را به‌ مُدبّرش‌ بسپارد، مصائب‌ و مشكلات‌ دنيا بر وي‌ آسان‌ ميگردد. و زماني‌ كه‌ اشتغال‌ ورزد به‌ آنچه‌ را كه‌ خداوند به‌ وي‌ امر كرده‌ و نهي‌ نموده‌ است‌، ديگر فراغتي‌ از آن‌ دو امر نمي‌يابد تا مجال‌ و فرصتي‌ براي‌ خودنمائي‌ و فخريّه‌ نمودن‌ با مردم‌ پيدا نمايد.

پس‌ چون‌ خداوند، بندة‌ خود را به‌ اين‌ سه‌ چيز گرامي‌ بدارد، دنيا و ابليس‌ و خلائق‌ بر وي‌ سهل‌ و آسان‌ ميگردد؛ و دنبال‌ دنيا به‌ جهت‌ زياده‌اندوزي‌ و فخريّه‌ و مباهات‌ با مردم‌ نميرود، و آنچه‌ را كه‌ از جاه‌ و جلال‌ و منصب‌ و مال‌ در دست‌ مردم‌ مي‌نگرد، آنها را به‌ جهت‌ عزّت‌ و علوّ درجة‌ خويشتن‌ طلب‌ نمي‌نمايد، و روزهاي‌ خود را به‌ بطالت‌ و بيهوده‌ رها نمي‌كند.

و اينست‌ اوّلين‌ پلّه‌ از نردبان‌ تقوي‌. خداوند تبارك‌ و تعالي‌ ميفرمايد:

آن‌ سراي‌ آخرت‌ را ما قرار ميدهيم‌ براي‌ كسانيكه‌ در زمين‌ ارادة‌ بلندمنشي‌ ندارند، و دنبال‌ فَساد نمي‌گردند؛ و تمام‌ مراتبِ پيروزي‌ و سعادت‌ در پايان‌ كار، انحصاراً براي‌ مردمان‌ با تقوي‌ است‌.»

ادامه دارد

 نظر دهید »

حدیث عنوان بصری

28 مهر 1391 توسط جعفری ندوشن

قَالَ الشَّيْخُ شَمْسُ الدِّينِ مُحَمَّدُ بْنُ مَكِّيٍّ: نَقَلْتُ مِنْ خَطِّ الشَّيْخِ أَحْمَدَ الْفَرَاهَانِيِّ رَحِمَهُ اللَهُ، عَنْ عُِنْوَانِ الْبَصْرِيِّ؛ وَ كَانَ شَيْخًا كَبِيرًا قَدْ أَتَي عَلَيْهِ أَرْبَعٌ وَ تِسْعُونَ سَنَةً.

قَالَ: كُنْتُ أَخْتَلِفُ إلَي‌ مَالِكِ بْنِ أَنَسٍ سِنِينَ. فَلَمَّا قَدِمَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ الْمَدِينَةَ اخْتَلَفْتُ إلَيْهِ، وَ أَحْبَبْتُ أَنْ ءَاخُذَ عَنْهُ كَمَا أَخَذْتُ عَنْ مَالِكٍ.

« ـ ميگويم‌: من‌ به‌ خطّ شيخ‌ ما: بهاء الدّين‌ عامِلي‌ قَدَّس‌ الله‌ روحَه‌ چيزي‌ را بدين‌ عبارت‌ يافتم‌:

شيخ‌ شمس‌ الدّين‌ محمّد بن‌ مكّيّ (شهيد اوّل‌) گفت‌: من‌ نقل‌ ميكنم‌ از خطّ شيخ‌ احمد فراهاني‌ رحمه‌ الله‌ از عُنوان‌ بصري‌؛ و وي‌ پيرمردي‌ فرتوت‌ بود كه‌ از عمرش‌ نود و چهار سال‌ سپري‌ مي‌گشت‌.

او گفت‌: حال‌ من‌ اينطور بود كه‌ به‌ نزد مالك‌ بن‌ أنس‌ رفت‌ و آمد داشتم‌. چون‌ جعفر صادق‌ عليه‌ السّلام‌ به‌ مدينه‌ آمد، من‌ به‌ نزد او رفت‌ و آمد كردم‌، و دوست‌ داشتم‌ همانطوريكه‌ از مالك‌ تحصيل‌ علم‌ كرده‌ام‌، از او نيز تحصيل‌ علم‌ نمايم‌.»

فَقَالَ لِي‌ يَوْمًا: إنِّي‌ رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَ مَعَ ذَلِكَ لِي‌ أَوْرَادٌ فِي‌ كُلِّ سَاعَةٍ مِنْ ءَانَآءِ اللَيْلِ وَ النَّهَارِ، فَلاَ تَشْغَلْنِي‌ عَنْ وِرْدِي‌! وَ خُذْ عَنْ مَالِكٍ وَ اخْتَلِفْ إلَيْهِ كَمَا كُنْتَ تَخْتَلِفُ إلَيْهِ.

«پس‌ روزي‌ آنحضرت‌ به‌ من‌ گفت‌: من‌ مردي‌ هستم‌ مورد طلب‌ دستگاه‌ حكومتي‌ (آزاد نيستم‌ و وقتم‌ در اختيار خودم‌ نيست‌، و جاسوسان‌ و مفتّشان‌ مرا مورد نظر و تحت‌ مراقبه‌ دارند.) و علاوه‌ بر اين‌، من‌ در هر ساعت‌ از ساعات‌ شبانه‌ روز، أوراد و اذكاري‌ دارم‌ كه‌ بدانها مشغولم‌. تو مرا از وِردم‌ و ذِكرم‌ باز مدار! و علومت‌ را كه‌ ميخواهي‌، از مالك‌ بگير و در نزد او رفت‌ و آمد داشته‌ باش‌، همچنانكه‌ سابقاً حالت‌ اينطور بود كه‌ به‌ سوي‌ وي‌ رفت‌ و آمد داشتي‌.»

فَاغْتَمَمْتُ مِنْ ذَلِكَ، وَ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ، وَ قُلْتُ فِي‌ نَفْسِي‌: لَوْ تَفَرَّسَ فِيَّ خَيْرًا لَمَا زَجَرَنِي‌ عَنِ الاِخْتِلاَفِ إلَيْهِ وَ الاْخْذِ عَنْهُ.

فَدَخَلْتُ مَسْجِدَ الرَّسُولِ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمْتُ عَلَيْهِ، ثُمَّ رَجَعْتُ مِنَ الْغَدِ إلَي‌ الرَّوْضَةِ وَ صَلَّيْتُ فِيهَا رَكْعَتَيْنِ وَ قُلْتُ: أَسْأَلُكَ يَا اللَهُ يَا اللَهُ! أَنْ تَعْطِفَ عَلَيَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ، وَ تَرْزُقَنِي‌ مِنْ عِلْمِهِ مَا أَهْتَدِي‌ بِهِ إلَي‌ صِرَاطِكَ الْمُسْتَقِيمِ!

«پس‌ من‌ از اين‌ جريان‌ غمگين‌ گشتم‌ و از نزد وي‌ بيرون‌ شدم‌، و با خود گفتم‌: اگر حضرت‌ در من‌ مقدار خيري‌ جزئي‌ را هم‌ تفرّس‌ مي‌نمود، هر آينه‌ مرا از رفت‌ و آمد به‌ سوي‌ خودش‌، و تحصيل‌ علم‌ از محضرش‌ منع‌ و طرد نمي‌كرد.

پس‌ داخل‌ مسجد رسول‌ الله‌ صلّي‌ الله‌ عليه‌ و ا´له‌ شدم‌ و بر آنحضرت‌ سلام‌ كردم‌. سپس‌ فرداي‌ آن‌ روز به‌ سوي‌ روضه‌ برگشتم‌ و در آنجا دو ركعت‌ نماز گزاردم‌ و عرض‌ كردم‌: اي‌ خدا! اي‌ خدا! من‌ از تو ميخواهم‌ تا قلب‌ جعفر را به‌ من‌ متمايل‌ فرمائي‌، و از علمش‌ به‌ مقداري‌ روزي‌ من‌ نمائي‌ تا بتوانم‌ بدان‌، به‌ سوي‌ راه‌ مستقيم‌ و استوارت‌ راه‌ يابم‌!»

ادامه دارد

 نظر دهید »

هجران یار

28 مهر 1391 توسط جعفری ندوشن

ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده

گوشه ای از کربلا جا و مکانم بده

ما را زیاد دعا کن آقا جان
در تند بادهای زندگی دستانم را بگیر


دست من گیر که این دست همان است که من

سال ها در غم هجران تو بر سر زده ام


برای عاقبت به خیری مان دعا کن آقا جان

درست است که بعضی وقت ها ما بی معرفتیم

اما تو ……….

 نظر دهید »

امام رضا علیه السلام

28 مهر 1391 توسط جعفری ندوشن

هر چند حال و روز زمین و زمان بد است؛
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است!

حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای
اینجا برای عشق شروعی مجدد است…

 نظر دهید »

بهار مي رسد از ره ، اگر تو بازآيي .....

28 مهر 1391 توسط جعفری ندوشن

روزها از پي هم مي گذرندو قلبها در آتش هجرانت مي سوزند،دلها ديگر قصيده سرايي نمي كنند، اينك تمام شعرها به يك مصرع ختم مي شوند يا اباصالح المهدي ( عج) بيا …. هيچ چيز سخت تر از انتـظار نيست .اما اگر بداني در پس اين پرده ها انتظاري بهاري نـــشسته و منتظر تمام شدن زمستان دلهاست تا سبد سبد شكوفه به دلها هديه دهد ، انتظــار آسان تر مي شود.

***

چه انتظار عجیبی

تو بین منتظران هم

عزیز من چه غریبی!

عجیب‎تر آن كه چه آسان

نبودنت شده عادت

چه بی خیال نشستیم

نه كوششی، نه توجهی

فقط نشسته و گفتیم:

خدا كند كه بیایی

***

برای آمدنت انتظار کافی نیست دعا و اشک و دل بی‌قرار کافی نیست

خودت دعا بکن ای نازنین که برگردی دعای این همه شب‌زنده‌دار کافی

 نظر دهید »

غصه میخوری؟!؟ نماز دهه اول ذیحجه بخوان

25 مهر 1391 توسط جعفری ندوشن

ایام حج نزدیک شده حاجیا رفتن حج رفتن تا پاک بشن وسلوکی به سوی پروردگارشون داشته باشن وتوحیدی بشن وبرگردن وتوحید رو در جامعه هم گسترش بدهند.ممکنه شما غصه بخوردید که از این فیض محرم شدین اما
خیلی هم غصه نخورید به جاش یک نماز معرفی شده که در دهه اول ماه ذیحجه خونده میشه وثواب خوندنش مثل ثواب حج میمونه

نماز شبهاى دهه اول
در هر شب از آن بین نماز مغرب و عِشاء، این دو ركعت نماز را به جا آور؛ تا در ثواب با حاجیها شریك شوى،گرچه حج نكرده باشى.
در هر ركعت آن سوره «فاتحه الكتاب» و «اخلاص» و پس از آن، این آیه را بخوان: وَ وَاعَدْنَا مُوسىَ‏ ثَلَاثِینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً وَ قَالَ مُوسىَ‏ لِأَخِیهِ هَرُونَ اخْلُفْنىِ فىِ قَوْمِى وَ أَصْلِحْ وَ لَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِین

 4 نظر

سلام مادر بزرگ

24 مهر 1391 توسط جعفری ندوشن

چارلز اینگونه می نویسد

سلام مادر بزرگ

کاش زنده بودی و میدیدی …

که بالاخره بزرگترین آرزوی دوران کودکی ام برآورده شده است …

بدترین آرزویی را میگویم که یک کودک میتواند آرزو کند :

” بزرگ شدن … “


 نظر دهید »

شروع دوباره

22 مهر 1391 توسط جعفری ندوشن

گاهی اوقات ما طلبه ها در مسیر طلبگی درس می خوامنیم ویاد می گیریم اما در مرتبه عمل خیلی عمل نیستیم وقیقت این است که ما یاد نگرفتیم برای اینکه عمل کنیم البته این جمله فقط برای بعضی از طلاب درست است که بنده حقیر هم جز این گروه هستم باید اقرار کرد که در گذر دوران طلبگی یاد گرفتیم تا یاد بگیریم .

داستان از اینجا آغاز شدکه در مدرسه صحبت از اخلاص بود ومخلصین اما ما کجا ومخلصین کجا؟

اخلاص یعنی خالص نمودن اندیشه و نیت و اخلاق و عمل و عبادت و تمام اعضا و جوارح برای خدا که دو نکته اساسی در آن لحاظ می شود. یکی اینکه خود عمل و اندیشه و سخن گفتن و عبادت و مانند آن عملی خدایی و خدا پسند باشد, و دیگر اینکه انسان این عمل خداپسند را برای رضای خدا انجام دهد و نیت و انگیزه اش هم خدایی باشد.

فقط خواندیم ورد شدیم اما با این جریان من فهمیدم که از مخلصین نیستم

اما حادثه از این جا شروع شد که من در مسیر انجام فعالیت های فرهنگی خیلی تند حرکت را شروع کردم از آغاز هر کاری بود به هر صورتی که می شد انجام دادیم تا اینکه با لاخره بریدم

بریدم از اینکه چرا فقط من همه کارها را پیگیری می کنم ؟ چرا من مراقبم که همه برنامه ها صحیح صورت بگیرد وچرا من من من من

بگذریم که در این مسیر بعضی از دوستان حرکتی آرام داشتند و…

به هر حال با بیان ایبن مشکل به یکی از مسئولین وپیگیری مسئول مربوطه متوجه شدیم همه می دانند که کار را ….

اما با حضور سرکار خانم قیاسی وبرگزاری جلسه در جلسه توبیخات شروع شد غیبت آن هم در مکان مقدس حوزه

واقعیت این بود که من باور نداشتم که سخن من غیبت باشد بلکه انتقاد بود اما وقتی استاد اخلاق نظر دهند حتما غیبت بود واما اینکه همه چیز را به طور کامل و واضح می دانستند یا خیر !نمی دانم

به هر حال ما هم شروع کردیم به کند کردن حرکت اگرچه که بی نظمی ومشکلاتی برای فعالیت ها ایجاد شد اما دانستم که اگر کار بنده به خاطر خدا بود وبا اخلاص انجام شده بود کند کاری و.. اصلا ایجاد نمی شد وتازه در مسیر طلبگی درس اخلاص را آموختم.

از شما خواننده محترم که مطمئنا تجربیات فراوانی را در مسیر فعالیت کردن داشته اید درخواست می کنم که نظر خود را درباره این موضوع بیان کنید شاید راهی را در مسیر درست خودسازی دریابیم وبه حول قوه الهی در مسیر طلبگی درست حرکت کنیم.

 1 نظر

رمز و رازهای خوب خوابیدن را بیاموزید

14 شهریور 1391 توسط جعفری ندوشن


شلوغي، كار، خستگي، كمبود انرژي و… اين لغات بخش غيرقابل انكاري از زندگي همه ما شده‌اند. راه فرار بسياري از اين مشكلات يك خواب خوب است اما اين راه فرار براي خيلي از ما با چالش همراه بوده و در واقع يك مشكل اصلي امروز جامعه ما، مشكلات خواب است. در اين مطلب به شما مي‌گوييم كه ميزان خواب مورد نياز روزانه‌تان چقدر است و چگونه بايد خوب بخوابيد.

همه ما مي‌دانيم كه كم‌خوابي براي س;لامت‌مان ضرر دارد، اما آيا مي‌دانيد چقدر خوابيدن برايتان مناسب است؟ مي‌دانيد كم‌خوابي چه بيماري‌هايي را براي شما رقم مي‌زند اگر پاسخ اين سؤالات را نمي‌دانيد خواندن اين مطلب را از دست ندهيد.مطالعات و پژوهش‌ها نشان داده اگر در مدتي نسبتا كوتاه هر شب بي‌خوابي داشته باشيد، خودتان را در معرض بيماري‌ها و مشكلاتي مثل اضافه‌وزن و افزايش فشارخون قرار مي‌دهيد اما مسئله تنها كم‌خوابي نيست، خيلي از افراد حتي ممكن است 8ساعت بخوابند ولي صبح بلافاصله پس از بيدار شدن از خواب خسته هستند. در نهايت آنها هم مثل خيلي‌هاي ديگر مي‌پرسند: «ما هر شب به چند ساعت خواب نياز داريم؟»

صفحات: 1· 2

 4 نظر

نظر حضرت آیت الله خامنه ای درباره ی شهید قدوسی

14 شهریور 1391 توسط جعفری ندوشن

به مناسبت شهادت آیت الله قدوسی


آیت الله خامنه ای به لحاظ روابط خانوادگی ومبارزات سیاسی ارتباط نزدیکی با مرحوم شهید قدوسی داشت . ایشان پس از شهادت شهید قدوسی درباره ی وی می فرمایند:
« آشنایی من با شهید قدوسی بسیار قدیمی است، ما به طور خانوادگی با خانواده ی مرحوم علامه طباطبایی ارتباط نزدیکی داشتیم، چون مرحوم علامه با پدرم دوستی دیرینه ای از نجف داشتند در سفرهایی که ایشان بارها به مشهد داشتند به طور خانوادگی با ما در تماس بودند ووقتی شهید قدوسی داماد خانواده ی علامه شدند با ایشان هم آشنایی پیدا کردیم. اوایلی که من به قم رفتم با شهید قدوسی به عنوان یک دوست مراوده داشتم البته هر چه می گذشت ارتباطات دوستانه ی ما با ایشان قوی تر ومحکم تر می شد وبعدها که ایشان مدرسه ی حقانی را اداره کردند وبا مرحوم شهید بهشتی وآقای جنتی هم کاری نزدیکی داشتند گاهی هم به مشهد می آمدند ودرباره ی مسایل مدرسه ما بارها با هم صحبت کردیم وهنگامی که انقلاب اسلامی در سال 1341 آغاز شد وقم محور مرکزی برای حرکت انقلابی بود در قم تشکیلاتی را به وجود آوردیم که پس از 15 خرداد اولین تشکیلات حوزه ی علمیه ی قم و اولین سازمانی بود که با اتکا به عناصر حوزه ی علمیه به وجود آمد. در این تشکیلات آقای هاشمی رفسنجانی ونیز آقای قدوسی و… نیز شرکت داشتند. با گذشت زمان این ارتباطات بیشتر گردید تا این که انقلاب پیروز شد ودر جریانات دستگاه قضایی دادسرا وداستانی انقلاب در سطح گسترده ای فعالیت مشترک داشتیم تا هنگامی که ایشان به شهادت رسیدند.»

 نظر دهید »

اعتماد به قضاى الهى

14 شهریور 1391 توسط جعفری ندوشن

قال اميرالمؤ منين عليه السلام : 

الا تكال على القضاء اروح

بر قضاى الهى تكيه زدن آسايش بخش تر است .

قضاى حق اگر شد تكيه گاهت ****باوضاع جهان نبود نگاهت

به آسايش گذارى عمر شيرين ****نگردى از قضاى دهر غمگين

 1 نظر

نگاه به قرآن

09 شهریور 1391 توسط جعفری ندوشن


در آموزه های دینی آمده است هرگاه بر خواندن قرآن توانایی نداشتی به قرآن نگاه کنید که این نگاه اثر مطلوبی را بر وجود انسان می گذارد وسبب نورانی شدن انسان می گردد وانسان را به عبودیت نزدیک می نماید.
امام صادق عليه السلام فرمودند: «النَّظَرُ فِي الْمُصْحَفِ عِبَادَة» ؛نگاه کردن به قرآن عبادت است.
همچنین امام باقر علیه السلام فرمودند:«و النَّظَرُ الی الْمُصْحَفِ مِن غَیرِقِرائـةٍعِبَادَةً» ؛نگاه کردن به قرآن بدون قرائت آن عبادت است.
قران کریم،چشم کور را بینا کرده وجان تشنه را سیراب می کند،وسلامتی وبی نیازی به انسان می بخشد.
تمام اعضاء وجوارح انسان باید از قرآن بهره گیرد.سهم چشم هم نگاه به آیات پر نور کتاب الهی است.

 

 1 نظر

يوم الهدم

08 شهریور 1391 توسط جعفری ندوشن

8 شوال سالروز تخريب بقيع / يوم
الهدم

تا به حال نام يوم الهدم را شنيده ايد؟ يوم الهدم يعني روز ويران کردن …

در هشتم شوال سال 1344 هجري قمري پس ازاشغال مکه ، وهابيان به سرکردگيعبدالعزيزبن سعود روي به مدينه آوردند وپس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر،سرانجام آن را اشغال نموده ، مأمورينعثماني را بيرون کردند و به تخريب قبورائمه بقيع و ديگر قبور هم چنين قبرابراهيم فرزند پيامبر اکرم - صلي اللهعليه و آله و سلم - قبور زنان آن حضرت ،قبر ام البنين مادر حضرت اباالفضلالعباس - عليه السلام - و قبر عبداللهپدر پيامبر و اسماعيل فرزند امام صادق -عليه السلام - و بسياري قبورديگرپرداختند. ضريح فولادي ائمه بقيع راکه در اصفهان ساخته شده بود و روي قبورحضرات معصومين امام مجتبي ، امام سجاد ،امام باقر و امام صادق - عليهم السلام -قرار داشت را از جا در آورده ، بردند .اما اين اولين حمله آنان به مدينه نبود .آنان در سال 1221 هجرينيز يک بار ديگر به مدينه هجوم برده ، پس از يک سال و نيممحاصره توانسته بودند آن شهر را تصزفکنند و پس از تصرف اقدام به غارت اشيايگرانبهاي حرم پيامبر - صلي الله عليه وآله و سلم - و تخريب و غارت قبرستان بقيع
نمودند .

طبق نقل تاريخي آن ها در اين حمله چهرصندوق مملو از جواهرات مرصع به الماس وياقوت گرانبها و حدود يکصد قبضه شمشيربا غلاف هاي مطلا به طلاي خالص و تزيين شده به الماس و ياقوت و … به يغما بردند .و اين نيزنخستين حمله آنان به مقدسات اسلامي نبود . صلاح الدين مختار نويسنده و مورخ وهابي در کتاب “تاريخ امملکه العربيه السعوديه کما عرفت” بخشي از افتخارات وهابيت در حمله به کربلاي معلي
را چينن شرح مي دهد : در سال 1216 اميرسعود در رأس نيروهاي بسياري از مردم نجد وحبوب و حجاز و تهامه و نواحي ديگر به قصد عراق حرکت نمود و در ماه ذي القعده بهشهر کربلا رسيد و آن را محاصره کرد . سپاه مذکور باروي شهر را خراب کردند و به زور وارد شهر شدند . بيشترمردم را در کوچه و بازار و خانه ها به قتل رسانيدند و نزديک ظهر با اموال و غنائم فراوان از شهر خارج شدند ، سپس در محلي به نام ابيض گرد آمدند . خمس اموالرا خود سعود برداشت و بقيه را به هر پياده يک سهم و به هر سوار دو سهم قسمت کرد .(چون به نظر آنها جنگ باکفار بود)

عثمان بن بشر از ديگر مورخان وهابي درباره حمله به كربلا چنين مي نويسد: “…گنبد روي قبر (يعني قبر امام حسين عليه السلام) را ويران ساختند و صندوق روي قبررا كه زمرد و ياقوت و جواهرات ديگر در آن نشانده بودند، برگرفتند و آنچه در شهر از مال و سلاح و لباس و فرش و طلا و نقره وقرآن هاي نفيس و جز آن‌ها يافتند، غارت كردند و نزديك ظهر از شهر بيرون رفتند درحالي كه قريب به 2000 تن از اهالي كربلا را
كشته بودند.”

جالب اين جاست كه مورخ مزبور نام كتاب خود را “عنوان المجد في تاريخ نجد” گذاشته و از اين وقايع به عنوان
نشانه‌هاي مجد و شكوه و عظكت وهابيت ياد كرده است!

اما اين فقط شيعيان و اماكن مقدسه آن‌ها نبودند كه وهابيان آثار مجد وشكوه خود را در آن به نمايش گذاشته‌اند،مكه مكرمه و طائف نيز از حملات آنان در امام نماند. “جميل صدقي زهاوي” در خصوص فتح طائف مي نويسد: “طفل شيرخواره را بر روي سينه مادرس سر بريدند، جمعي را كه مشغول فراگيري قرآن بودند كشتند، چون در خانه‌ها كسي باقي نماند، به دكان‌ها و مساجد رفتند و هر كس بود، حتي گروهي را
كه در حال ركوع و سجود بودند، كشتند.
كتاب‌ها را كه در ميان آن‌ها تعدادي مصحف شريف و نسخه‌هايي از صحيح بخاري و مسلم و ديگر كتب فقه و حديث بود، در كوچه و بازارافكندند و آنها را پيمال كردند.” سرزدن اين قبيل امور از پيروان محمد
بن عبدالوهاب شگفت نيست! تابعان كسي كه همه مسلمانان را كافر و مشرك مي دانست و مكه و مدينه را قبل از آنكه به دست وهابيان بيافتد، دارالحرب و دارالكفر!مي دانست. در كتاب “الدررالسنيه” مي خوانيم:

“وي - محمد بن عبدالوهاب - از صلوات بر پيامبر صلي الله عليه و اله نهي مي‌كرد و از شنيدن آن ناراحت مي‌شد. صلواتفرستنده را اذيت مي‌كرد و به سخت‌ترين وجه مجازات مي نمود.

حتي او دستور داد مرد نابيناي متديني را كه مؤذن بود و صوت خوشي داشت، چون به حرف او گوش نداده، بر پيامبر صلوات فرستاده بود، به قتل رسانند. بسياري از كتب مربوط به صلوات بر پيامبر صلي الله عليه و آله را به آتش كشيد و به هريك از پيروانش اجازه مي داد قرآن را مطابق فهم خود تفسير كند.”

محمد بن عبدالوهاب به نوبه‌ي خود در اعتقادات پيرو"ابن تيميه حنبلي” است، كه در قرن هشتم هجري مي‌زيسته است، از ابن تيميه عقايد جالبي نقل شده است. از جمله اينكه او خدا را جسم مي‌دانست! براي ذات مقدس خداوند دست و پا و چشم و زبان و دهان قائل بود! ابن بطوطه جهانگرد معروف در سفرنامه‌ي حود مي گويد: “ابن تيميه را بر منبر مسجد جامع دمشق ديدم كه مردم را موعظه مي‌كرد و مي‌گفت: خداوند به
آسمان دنيا مي‌آيد، همان گونه كه من اكنون فرود مي‌آيم! سپس يك پله از منبر پائين مي‌آمد!”

عقايد او آنچنان سخيف و بي‌مقدار بود كه خود اهل سنت وي را به زندان افكندند و در رد او كتب متعددي را به رشته تحرير درآوردند.

اين قطره‌اي كوچك از مرداب اعتقادات و عملكرد وهابيان در طول اين ساليان است. در طول اين دوران دانشمندان زيادي چه شيعه و چه سني به نقد عقايد وهابيت دست زده‌اند و به شبهات گوناگون آنان پاسخ داده‌اند. يكي از شبهات آنان مسأله‌ي بناء بر قبور است. آن‌ها ساختن بنا اعم از مسجد يا غير آن را بر قبر حرام
مي‌دانند. در اين نوشتار سعي مي كنيم پاسخي مناسب به شبهه‌ي مذكور بدهيم.
نخست آنكه: اين شبهه‌ي آنان را صريح آيه‌ي 21 سوره كهف دفع مي‌نمايد، كه در خصوص ماجراي اصحاب كهف از قول مومناني كه مي‌خواستند ياد اصحاب كهف را گرامي دارند مي فرمايد: لَنَتَّخِذَنَّ
عَلَيْهِم مَّسْجِدًا (بي ترديد بر روي قبور آنان مسجدي بنا مي كنيم) دوم آنكه: هنگام ظهور اسلام و در دوران فتوحان اسلامي بناهايي بر قبور انبياء گذشته وجود داشت. از جمله مي‌توان به قبر حضرت
داوود و حضرت موسي در بيت المقدس اشاره نمود. جالب اينجاست كه خليفه دوم كه طبق نظر اين آقايان از صحابه است و معصوم، خود براي انعقاد پيمان صلح به بيت المقدس رفت و پس از تسلط بر آن شهر،
اقدامي در راستاي از بين بردن اين قبور به عمل نياورد…

اما به راستي قومي كه در تاريخ نه چندان طولاني خود، چنان كه از زبان مورخين خودشان شنيديم قرآن‌ها را در
خيابان‌ها لگد مال ساختند و در قتل عام پيروان علي عليه السلام و ساير خلفا فرقي نگذاشتند و مجد خود را در غارت و قتل جستجو مي كردند، شايستگي اين را دارند كه مخاطب يك استدلال قرآني و يا حتي تاريخي قرار گيرند؟!


منبع: سایت دکتر قزوینی

 نظر دهید »

آیا من تغذیه سالم دارم؟

06 شهریور 1391 توسط جعفری ندوشن

برای ارزیابی خود، دفتر یادداشتی تهیه کنید و یک هفته کامل، تمام چیزهایی که می‌خورید و می‌نوشید را در آن با مقدارش یادداشت کنید. سپس با ارزیابی آن، توجه کنید آیا از همه گروه‌های غذایی با تنوع می‌خورید یا نه؟ و آیا برنامه غذایی شما یکنواخت است و یا متنوع!
با این ارزیابی متوجه می‌شوید آیا تغذیه سالم دارید یا نه؟ وگرنه لازم است با تغییر برنامه غذایی خود و ایجاد تغییرات مورد نیاز، سلامت خود را بیمه کنید.
پس چرا منتظرید، دنبال دفتر یادداشت و قلم خود بروید و هر چه از امروز صبح خورده‌اید را تا یک هفته یادداشت کنید!
در دفتر یادداشت خود به حجم‌های مصرفی خود نیز دقت کنید. ممکن است متوجه شوید فقط در صبحانه خود حجم زیادی نان می‌خورید ولی از دیگر گروه‌های غذایی خبری نیست بنابراین می‌توانید با کاهش مصرف آن، میوه‌ها و سبزیجات را نیز وارد صبحانه خود کنید و به این ترتیب به طرف تغذیه سالم حرکت کنید.
و یا اگر متوجه شدید، در روز از محصولات پرچرب استفاده می‌کنید، می‌توانید انواع کم‌چرب آن را جایگزین کنید. همچنین اگر متوجه شدید در طول روز به ندرت میوه‌ها و سبزیجات می‌خورید، وارد کردن میوه‌ها و سبزیجات رنگارگ را جزو اهداف خود قرار دهید.
مثلاً گوجه فرنگی، کاهو، خیار و… را می‌توانید در سالاد خود در هر وعده غذایی داشته باشید. همه چیز به سلیقه و علاقه شما بستگی دارد. پس دست به کار شوید و سلیقه خود را در انتخاب میوه‌ها و سبزیجات رنگارنگ نشان دهید. تعذیه سالم یعنی همین!
مطمئناً قبول دارید که برای پیشرفت مداوم باید ارزیابی شوید!
پس بعد از هفته اول، و تصمیم گیری برای ایجاد تغییرات و اجرای آن، دفتریادداشت خود را همچنان بنویسید تا در هفته‌های بعد با مرور آن هدف‌های دیگری برای دستیابی به تغذیه سالم تعیین کنید.
پس فراموش نکنید و با مرور دفتر یادداشت خود به سؤالات زیر پاسخ دهید :
- آیا حداقل مقدار واحدهای مورد نیاز را از هر گروه غذایی دریافت می‌کنید؟
- آیا به مقدار فراوان در طول روز میوه و سبزی می‌خورید؟
- آیا مقدار قند، نمک و چربی غذاهایتان پایین است؟
- آیا غذاهایتان را خودتان در منزل تهیه می‌کنید یا غذاهای حاضری و فست فودها را مصرف می‌کنید؟
- آیا نوشابه‌های سرشار از قند می‌خورید؟
- آیا به مقدار فراوان آب می‌خورید؟
و هر هفته این سوالات را از خود بپرسید و بر موفقیت‌های خود در داشتن تغذیه سالم بیافزایید.

 5 نظر

ابن سيرين

06 شهریور 1391 توسط جعفری ندوشن

محمد بن سيرين ابوبکر ابي عمر الانصاري معروف به ابن سیرین با کنيه ابوبکر، برده و آزاد کرده، انس بن مالک است. او محدثي امين و مورد اعتماد و بلند مرتبه و فقيهي پارسا و پيشوايي دانشمند بود. در احوالات او نقل شده که گرفتار سنگيني و کري گوش بوده است.[1]
ابن سيرين در نهايت علم و عبادت بود، از صحابه‌ي بسيار روايت کرده است و انبوه زيادي از تابعين از وي روايت کرده‌اند.[2]
در برخي کتب تاريخي نام محمد بن سيرين در شمار فقهاء زمان وليد بن عبدالملک[3] و عمر بن عبدالعزيز[4] آمده است، هم چنين وي از طبقه‌ي دوم فقها و محدثين و تابعين بصره بوده است.[5]
محمد دو سال مانده از خلافت عثمان متولد شد.[6]
محمد بن سيرين از يک همسر داراي سي فرزند شد که غير از عبدالله بن محمد هيچ يک باقي نماندند.[7]
محمد پارچه فروش بود و به سبب بدهي که داشت زنداني شد.[8]
در نهم شوال سال صد و ده قمري ـ­در حالي که هشتاد و چند سال از عمرش گذشته بود­ـ درگذشت.[9]

والدين
پدر محمد، سيرين کنيه­اش ابو عمره[10] بود، خالد بن وليد او را اسير نموده و انس او را خريد[11] سيرين از انس بن مالک تقاضاي نوشتن پيمان آزادي کرد، انس نپذيرفت. عمر بن خطاب انس را مجبور کرد و گفت بايد با آنان پيمان بنويسي و انس پيمان نوشت[12] که کار کند و به تدريج خود را آزاد کند.
سپس صاحب فرزنداني نيکو شد که محمد و انس بن سيرين و معبد و يحيي و حفصه و کريمه از آن‌ها هستند.[13]
مادر محمد بن سيرين بانويي به نام صفيه و کنيز آزاد شده، ابوبکر بن ابي قحافه بوده است که سه تن از همسران حضرت ختمي مرتبت او را پاک و پاکيزه شمرده‌اند[14] و به هنگام عقد او هيجده تن از شرکت کنندگان در جنگ بدر و از جمله ابي بن کعب حضور داشتند، ابي بن کعب دعا مي‌کرده است و آنان آمين مي‌گفته‌اند.[15]

واقعه عين التمر
هنگامي که پوران دختر خسرو پرويز پسر هرمزد پادشاه ايران شد در سرزمين‌هاي اطراف شايع شد که ايران را پادشاهي نيست و آن‌ها از ناچاري به درگاه زني پناه آورده‌اند، دو مرد به نام مثني بن حارثه شيباني و سويد بن قطبه عجلي که از قبيله بکر بن وائل بودند، خروج کردند و با لشکري به مرزهاي ايران هجوم آوردند و اين در زمان خلافت ابوبکر بود، مثني براي ابوبکر نامه نوشت و از هجوم خود به ايران و پريشاني کار ايرانيان او را آگاه کرد و تقاضا کرد لشکري به ياري او بفرستد، ابوبکر به خالد بن وليد که از جنگ با اهل رده و مرتدان آسوده شده بود، نوشت که به حيره رود و با ايرانيان جنگ کند و مثني و همراهان او را ضميمه سپاه خود کند، خالد و مثني همراه لشکريان خود حرکت کردند و در کنار حيره اردو زدند و مردم حيره در کاخ‌هاي سه گانه‌ي خود محاصره شدند و سرانجام با خالد صلح کردند که ساليانه صد هزار درهم به مسلمانان بپردازند.
در اين هنگام نامه ابوبکر به دست خالد رسيد که به او فرمان داده بود با مسلمانان همراه خود به ياري ابوعبيده جراح به شام برود، خالد جانشيني براي خود در حيره گماشت و خود به سوي انبار حرکت کرد هنگامي که خالد به عين التمر که پادگاني از ايرانيان در آن‌جا مستقر بود رسيد مردي از آنان تيري به عمرو بن زياد[16] زد و او را کشت،[17] خالد مردم عين التمر را محاصره کرد و آنان را بدون اين که امان دهد مجبور به تسليم شدن کرد مردان را گردن زد و زنان و کودکان را اسير گرفت، در معبد آنان چهل پسر ديد که سرگرم آموختن انجيل بودند آنان را اسير و بنده کرد و به عنوان غنيمت بر سپاهيان تقسيم نمود يکي از آنان سيرين (شيرين) پدر محمد بن سيرين (دانشمند بزرگ اسلام) و ديگري نصير پدر محمد بن نصير (سردار بزرگ اسلام) بود.[18]

تقوي
خلف بن هاشم[19] مي‌گويد: به محمد بن سيرين حرمت و احترام و هيأت و سيماي اهل خير و فروتني عطا شده بود و هنگامي که مردم وي را مي‌ديدند به ياد خدا مي‌افتادند.[20]
مورق عجلي[21] مي‌گفت: فقيهي را به پارسايي محمد بن سيرين و پارسايي را به فقاهت او نديدم.
ابوقلابه[22] گفت: هر جا که مي‌خواهيد محمد بن سيرين را با خود ببريد که او را از همه‌ي خودتان پارسا‌تر و خوددار‌تر خواهيد يافت. [23]
ابن عون[24] مي‌گويد: محمد بن سيرين پاکدامن‌ترين و پارساترين مردم بود و از همه بيشتر بر نفس خود ترس داشت.[25]

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

اصول یک تغذیه سالم و متعادل چیست؟

06 شهریور 1391 توسط جعفری ندوشن

در تنظیم یک برنامه غذایی سالم، سه نکته زیر را در ذهن داشته باشید:
تعادل: یک رژیم غذایی متعادل (استفاده از حداقل تعداد واحدهای مورد نیاز از هر گروه غذایی) تضمین کننده دریافت مواد مغذی مورد نیاز است.
تنوع: طیف وسیعی از غذاهای متنوع را مصرف کنید. هیچ غذایی به تنهایی تأمین کننده مواد مغذی مورد نیازتان نیست. از هر گروه غذایی، انواع غذاهای متنوع را انتخاب کنید.
میانه‌روی: میانه‌روی در هر کاری کلید موفقیت است. پس با رعایت میانه‌روی در مصرف شیرینی‌جات، چربی‌ها و نمک‌ها می‌توانید از همه غذاهای دلخواه خود بهره‌مند شوید.

برای داشتن تغذیه سالم، در قدم اول باید بدانید، یک رژیم متعادل چیست! راهنماها و هرم‌های غذایی مقدار واحدهای مورد نیاز از هر گروه غذایی را نشان می‌دهند اما بیشتر مردم در هر روز نیاز دارند به:
- شش تا یازده واحد از غلات:
توصیه: حداقل نصف غلات مورد نیازتان را از غلات سبوس‌دار (مانند نانهای سبوس‌دار، برنج قهوه‌ای، ماکارونی‌های سبوس‌دار …) انتخاب کنید. یک واحد غلات برابر است با یک برش ۳۰ گرمی از نانها (یک و نیم برش ده در ده نان سنگک = ۲ برش ده در ده نان تافتون = ۴ برش ده در ده نان لواش = یک و نیم عدد نان تست = ۱ برش ده در ده نان بربری) یا نصف لیوان برنج یا ماکارونی پخته.
- دو تا چهار واحد میوه:
یک واحد میوه برابر است با یک سیب، موز یا پرتقال متوسط، نصف لیوان قطعات میوه (به شکل پخته یا خام) یا سه چهارم لیوان آب میوه.
- سه تا پنج لیوان سبزیجات:
هر واحد سبزیجات شامل یک لیوان سبزیجات برگدار یا نصف لیوان سبزیجات دیگر (به شکل پخته یا خام)، یا سه چهارم لیوان آب سبزیجات است.
- دو تا سه واحد لبنیات کم چرب:
هر واحد لبنیات برابر است با یک لیوان ماست یا شیر یا یک و نیم قوطی کبریت پنیر.
- دو تا سه واحد غذای پروتئینی:
یک واحد غذای پروتئینی برابر است با شصت تا نود گرم گوشت قرمز بدون چربی یا گوشت مرغ یا ماهی، در ضمن نصف لیوان حبوبات پخته، یک تخم مرغ و دو قاشق غذاخوری کره بادام زمینی، معادل سی گرم گوشت بدون چربی به حساب می‌آیند.

نویسنده: فریده محتشم (کارشناس تغذیه)

 1 نظر

بر پيشانى نوشته

06 شهریور 1391 توسط جعفری ندوشن


قال الصادق عليه السلام :

من اعان على مؤ من بشطر كلمة ، لقى الله عزوجل و بين عينيه مكتوب : ايس ‍ من رحمتى .
هر كسى عليه شخص مؤ منى كلمه اى بگويد، فرداى قيامت خداوند متعال را ملاقات مى كند كه ، ميان پيشانى او نوشته شده : اين شخص از رحمت خداوند محروم گرديده است !

به مؤ من گر كسى توهين نمايد ****بروى خود در ذلت گشايد
به محشر بين چشمش اين شعار است ****كه دور از رحمت پروردگار است

 نظر دهید »

چرا داشتن تغذیه سالم مهم است؟

06 شهریور 1391 توسط جعفری ندوشن

تغذیه سالم مهم است به چند دلیل:
۱- غذاهای سالم تأمین کننده مواد مغذی مورد نیاز بدن است.
مواد مغذی علاوه بر تأمین انرژی بدن، در حفظ عملکرد مغز، قلب و ماهیچه نیز اهمیت دارد.
۲- تغذیه سالم ریسک ابتلا به بیماری‌ها را کاهش می‌دهد.
الف. مصرف بیشتر میوه‌ها و سبزیجات ریسک ابتلا به دیابت، فشار خون بالا و برخی از انواع سرطان را کاهش می‌دهد.
ب. مصرف کمتر چربی‌های اشباع (روغن‌های جامد) ریسک افزایش کلسترول خون را کاهش می‌دهد.
ج. مصرف کافی کلسیم و ویتامین D از پوکی استخوان پیشگیری می‌کند.
۳- تغذیه سالم، در کنترل و بهبود علائم بعضی از بیماری‌های مهم نیز کمک کننده است.
رعایت برنامه غذایی متعادل و تغذیه سالم، در کنترل دیابت و فشار خون بالا نقش دارد.

نویسنده: فریده محتشم (کارشناس تغذیه )

 نظر دهید »

*´`* حل معادله ریاضی ، قبل از عملیات *´`*

03 شهریور 1391 توسط جعفری ندوشن
 

صبح تا شب تمرین غواصی داشتیم . دویدن توی گل و لای ، شیرجه زدن شنا در آب سرد ، رفته بودیم جبهه یعنی !

شبها هم درس می خواندیم دانشجو ها درس دانشگاه و ما هم جزوه کنکور ، یک کتری چای درست می کردیم و می نشستیم به درس خواندن .

نتیجه کنکور احمد وقتی آمد که شهید شده بود .

رتبه دوم پزشکی .

 2 نظر

با رهنمودهای امام خمینی(ره) خود را بسازیم

03 شهریور 1391 توسط جعفری ندوشن



1-نمازهای پنجگانه رادرپنج وقت بخوانید-نمازشب راحتما” بپادارید.


2-روزهای دوشنبه و پنجشنبه را حتی المقدور روزه بگیرید.


3-اوقات خواب را کم کرده و بیشتر قرآن بخوانید.


4-برای عهدوپیمان اهمیت فوق العاده قائل شوید.


5-به تهیدستان انفاق کنید.


6-ازمواضع تهمت دوری کنید.


7-درمجالس پرخرج وباشکوه شرکت نکرده و خودنیزچنین مجالسی نداشته باشید.


8-لباس ساده بپوشید.
9-زیاد صحبت نکنید.دعاها را زیاد بخوانید.(خصوصا"دعای روز سه شنبه).


10-ورزش کنید(نرمش-پیاده روی-کوهنوردی-کشتی-شنا)


11-بیشترمطالعه کنید(مذهبی-سیاسی-علمی-فلسفی-نقل وقول-سخنرانی-فن بیان)


12-دانشهای فنی رابیاموزید(رانندگی اتوموبیل-موتورسیکلت-مکانیک-سیم کشی…)


13-دانش تجویدوعربی رابیاموزیدودرهر زمینه ای هوشیار باشید.


14-کارنیک خود را فراموش کنید.گناهان گذشته رابیاد آورید.


15-ازنظرمادی به تهیدستان وازنظرمعنوی به اولیاءالله بنگرید.


16-از اخبار روز واخبار مربوط به امورمسلمین با اطلاع شوید.

 1 نظر

كارنيك پيوسته

03 شهریور 1391 توسط جعفری ندوشن


قال اميرالمؤ منين عليه السلام :

قليل مدوم عليه ارجى من كثير مملول منه .
عمل خير كمى كه بر آن مداومت شود، بهتر از عمل زياد خسته كننده است .

خير كم دائم اگر شد بهتر است ****از زياديكه كسالت آور است
سهل باشد كار كم ، انجام آن ****مشكل آيد در كثير اقدام آن

 نظر دهید »

اشغال ایران توسط متفقین

03 شهریور 1391 توسط جعفری ندوشن

سوم شهریور 1320 یادآور روزی است که نیروهای بیگانه سه کشور انگلیس، شوروی و آمریکا خاک ایران را به اشغال خود در آوردند. در آستانه گسترش جنگ دوم جهانی به نقاط مختلف جهان، اوضاع داخلی ایران نیز از موقعیت مناسبی برخوردار نبود. رضاخان که به اراده و پشتیبانی انگلیسی‌ها به قدرت رسیده بود، یکی از سخت‌ترین حکومت‌های استبدادی را که تا آن هنگام، ایران کمتر به خود دیده بود، حاکم ساخت. او به دلایل مختلف تغییرات بسیاری در همه شوون کشور، مخصوصا در بعد مذهبی پدید آورده بود اما این تلاش‌ها، واکنش‌های مخالفی را در میان عموم مردم و طبقات مختلف برانگیخت و سبب شد که رضاخان فاقد هر گونه پایگاه اجتماعی و مردمی باشد. در واقع هر اقدامی که آن چکمه‌پوش دیکتاتور در طول 20 سال سیطره خود انجام داد، در نهایت به زیانش تمام شد و نتیجه وارونه داد و هنگامی که جنگ در اروپا درگرفت دیگر در جایگاهی نبود که بتواند خود و مملکت را حفظ کند. بدین ترتیب، با آنکه ایران در این جنگ رسما اعلام بیطرفی کرده بود، به علت آنکه راه ایران مناسب‌ترین راه جهت کمک به جبهه شوروی بود، خاک ایران توسط سه کشور متفق به آسانی و تقریبا بدون مقاومت ارتش رضاخان به اشغال در آمد و تا سال 1324 در اشغال این نیروها باقی ماند. اشغال ایران، عوارض و آثار گوناگونی در پی داشت؛ از سویی با یورش نیروهای بیگانه تمامیت ارضی و حاکمیت سیاسی ایران پایمال شد که باعث حضور و سلطه قدرت‌های بیگانه تا سالیان زیادی گردید؛ از سوی دیگر بر اثر بروز جنگ، مشکلات فراوانی از قبیل قحطی، گرانی، کمبود مایحتاج عمومی و … گریبانگیر مردم شد. با اشغال ایران، رضا خان که به مهره‌ای سوخته تبدیل شده بود به جزیره موریس در آ‏فریقای جنوبی تبعید شد و محمدرضا پهلوی، ولیعهد او که توانست سرسپردگی خود را به انگلیسی‌ها به اثبات برساند به تخت سلطنت نشست.

 نظر دهید »

لزوم همدردى با مؤمنان

31 مرداد 1391 توسط جعفری ندوشن

منبع: فرمایشات آیت الله بهجت

سعدى مى گويد:
بنى آدم اعضاى يكديگرند كه در آفرينش زيك گوهرند
چو عضوى به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
مرحوم حاج شيخ عبّاس قمى در سفينة البحار روايتى نقل مى فرمايد كه گويا اين شعر اقتباس از آن است.(1)
اگر كسى در امثال و حِكَم و اشعار تتّبع كند، مى تواند مجموعه ى بزرگى از آثار جمع آورى نمايد. در روايت اين مضمون آمده است كه:

گاهى مؤمن به غصّه و اندوه مبتلا مى شود و سبب آن را نمى داند. سبب آن ابتلا مؤمن ديگرى است به بلايى در اقصى نقطه هاى عالم. و گاهى رفع بلا از او، موجب شادى مؤمنين ديگر است. و گاهى يك مؤمن موجب رحمت و بركات براى مؤمنين ديگر مى شود. آيا با اين همه بلاها كه براى مسلمانان به خصوص براى شيعه وارد مى شود، ما نبايد هيچ غم و اندوه داشته باشيم؟ آيا بايد بى تفاوت باشيم؟! يا بايد حال ما در نگرانى و ناراحتى مثل اين باشد كه بلا بر سر خود ما مى بارد؟! يكى از علايم آخرالزّمان و قيام و ظهور حضرت مهدى ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف ـ آن است كه: «عِنْدَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ» هنگام سنگدلى مردم. (2)

در تمام موارد گذشته در توقيع شريف به نقل از حضرت حجّت ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف ـ به اين صورت آمده است: «وَ ذلِكَ بَعْدَ طُولِ الاْءَمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلوُبِ وَامْتِلاءِ الاْءَرْضِ جَوْرا.»؛ (ظهور بعد از گذشت زمان طولانى و سنگدل شدن مردم و پُر شدن زمين از ستم، خواهد بود.) در هر حال، با ما اتمام حجّت كرده اند كه اگر در اين زمان تكليف خود را بدانيم و بدان عمل نماييم، بايد از خوشحالى كلاهمان را به هوا بيندازيم، و در مواردى كه اصالت برائت جارى نيست ـ مثل موارد دِماء و اموال خطيره و اَعْراض، و اسلام و ضروريات دين ـ به احتياط عمل كنيم.

 

 

1. تا آن جا كه ما تفحّص كرده ايم، اين مضمون به صورتهاى مختلف در جوامع روايى آمده است، ولى در همه ى آنها سخن از مؤمنان است، نه همه ى انسانها و بنى آدم. بنابر اين، اين روايات بيانگر ارتباط روحى شديد ميان خصوص مؤمنان مى باشد، نه همه ى انسانها. ر.ك: اصول كافى، ج 2، ص 166؛ بحارالانوار، ج 20، ص 127؛ ج 58، ص 148 و 150؛ ج 71، ص 234، 268، 274، 277 و 280 ؛ مستدرك الوسائل، ج 12، ص 217 و 424.

2.ر.ك: بحارالانوار، ج 51، ص 163؛ ج 52، ص 151؛ ج 53، ص 318؛ احتجاج، ج 2، ص 478؛ اعلام الورى، ص 445؛ خرائج، ج 3، ص 1129؛ الصراط المستقيم، ج 2، ص 236؛ غيبة الطوسى، ص 395؛ و كمال الدّين، ج 2، ص 516.

 3 نظر

زینت و آراستگی

31 مرداد 1391 توسط جعفری ندوشن

 

انسان به اقتضای فطرت خویش، جویای پاکیزگی، زیبایی و آراستگی است و از ژولیدگی، پلیدی و پریشانی نفرت دارد. از آن جا که دین مقدس اسلام بر اساس فطرت الهی بنا شده است، به پیروانش دستور می دهد که خود را همواره پاکیزه نگه دارند و به ویژه در برخورد با دیگران، در این امر دقت بیشتری داشته باشند.

خداوند در آیه هایی از قرآن کریم، انسان ها را به آراستگی فرا می خواند و نظر کسانی را که به غلط، آراستگی و زینت را با دین و آموزه های ناب آن در تضاد می پندارند، مردود می شمارد:

قُل مَنْ حَرَّمَ زینةَ اللّه ِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مَنِ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ امَنُوا. (اعراف: 32)

ای رسول! بگو چه کسی زینت خدا را که برای بندگان خود بیرون آورده و نیز روزی های پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو این برای کسانی است که ایمان آورده اند.

پیشوایان بزرگ اسلام نیز در این زمینه توصیه های ارزشمندی دارند، از آن جمله امام علی علیه السلام می فرماید:

لِیَتَزَیَّنَ أَحَدُکُمْ لاِءَخیهِ المُسْلِمِ إِذا أَتاهُ کَما یَتَزَیَّنُ لِلْغَریبِ الَّذی یُحِبُّ أَنْ یَراهُ فی أَحْسَنِ الْهَیْئَةِ.

آن گونه که هر یک از شما خود را برای بیگانه ای می آراید و دوست دارد او را در زیباترین شکل ببینند، باید برای برادر مسلمانش نیز خود را همان گونه بیاراید.

در سیره پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمده است که هرگاه ایشان قصد خروج از خانه یا پذیرفتن کسی را داشت، موی سر خود را شانه می زد، سرووضع خود را مرتب می کرد، خویشتن را می آراست و برای آنکه تصویر خود را ببیند، در ظرف آبی می نگریست. وقتی سبب این کار را می پرسیدند، می فرمود:

اِنَّ اللّه َ تَعالی یُحِبُّ مِنْ عَبْدِهِ إِذا خَرَجَ إِلی إخْوانِهِ أَنْ یَتَهَیّاَ لَهُمْ وَ یَتَجَمَّلَ.

خداوند متعال دوست دارد هنگامی که بنده اش به سوی برادرانش می رود، خود را برای دیدار آنان آماده کند و بیاراید.

 نظر دهید »

تاثيرگذاري بر جوانان

31 مرداد 1391 توسط جعفری ندوشن


چگونه می توانم بر جوانان تاثیر گذار باشم؟
تأثيرپذيري يا تأثيرگذاري و حدود و كيفيت آن، بستگي به توانايي ها و قابليت هاي انسان در ابعاد مختلف دارد.
با رعايت اصول و نكات زير، مي توانيد ميزان تأثيرگذاري خود را افزايش دهيد:
1. صميميت و ابراز آن؛ صميمانه ديگران را دوست داشته باشيد و محبت قلبي خود را به آنان اظهار داريد. پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم فرموده است: «اذا احبّ احدكم اخاه فليعلمه فانّه اصلح لذات البين؛…» «هرگاه يكي از شما به برادر [ديني] خود علاقه مند شد، محبت خود را به او ابراز كند. اين كار افراد را بيشتر به هم پيوند مي دهد» ، (ري شهري، محمد، دوستي در قرآن و حديث، ترجمه سيد حسن اسلامي، (قم: دارالحديث، چاپ اول، 1379)، ح 507، ص 162).
2. برخورد با نشاط؛ سلام و احوال پرسي كردن، تبسم بر لب داشتن، احترام به طرف مقابل و پذيرش وي راه نفوذ در قلب او است. در فرهنگ اسلامي نيز نسبت به اموري از قبيل سلام كردن، مصافحه، تبسم، احترام، ابراز محبت و علاقه قلبي به ديگران سفارش و اهتمام زيادي وجود دارد.
3. آغاز مثبت؛ يك يا چند نكته مثبت و ارزشمند را در طرف مقابل شناسايي و برجسته سازيد و با تحسين صادقانه به جهت وجود آن امر مثبت، ارتباط خود را با وي محكم سازيد و هيچ گاه رابطه خود را با نكته اي منفي آغاز نكنيد.
4. عدم سرزنش مستقيم؛ در صورتي كه اشتباه و لغزشي در طرف مقابل مشاهده كرديد، به طور مستقيم از او گلايه نكنيد و وي را مورد انتقاد مستقيم و سرزنش قرار ندهيد.
اميرمؤمنان علي عليه السلام مي فرمايد: «موقعي كه جوان نورسي را به سبب گناهانش، نكوهش مي كني، مراقب باش كه قسمتي از لغزش هايش را ناديده انگاري و از تمام جهات مورد اعتراض و توبيخش قرار ندهي، تا جوان به عكس العمل وارد نشود و نخواهد از راه عناد و لجاج، بر شما پيروز گردد» (ابن ابي الحديد، عبدالحميد، شرح نهج البلاغه، تحقيق مجدد ابوالفضل ابراهيم، (داراحياء الكتب العربيه)، ج 20، ص 333.).
5. خودگشايي؛ قبل از انتقاد از ديگران، مي توانيد به برخي از اشتباهات، شكست ها و ناكامي هاي خود در زندگي و چگونگي اصلاح و بهبود آن اشاره كنيد.
البته در استفاده از اين روش نبايد افراط كرد؛ زيرا موجب مي شود توجه ديگري بيش از حد به شخص شما معطوف شود. از طرف ديگر اين مسئله نبايد موجب افشاي اسرار و رازهاي پنهان آدمي شود.
6. شنونده خوب بودن؛ بكوشيد شنونده خوبي باشيد و زمينه اي فراهم آوريد كه ديگران درباره خود، براي شما حرف بزنند. اگر كسي احساس كند شنونده خوبي براي سخنان خود يافته است، به راحتي مي تواند افكار و احساسات خود را به او منتقل كند و به ايجاد ارتباط با او اقدام نمايد. در اين مرحله شنونده مي تواند به تأثيرگذار خوبي تبديل شود. پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم شنونده بسيار خوبي بود. همين خلق نيكوي آن حضرت، يكي از مهم ترين عوامل مقبوليت و محبوبيت او بين مردم بود و موجب شد كه آن حضرت بتواند تأثيرات عميقي بر مردم به جاي گذارد.
7. ابراز احساسات؛ يكي ديگر از عوامل مؤثر در برقراري ارتباط مؤثر، تشخيص دقيق احساسات طرف مقابل و برجسته كردن آنها است. با بازگرداني احساسات به گوينده، به او القاء مي كنيم كه سخنانش را فهميده و براي او ارج و احترام قائليم.
8. ارج گذاري؛ به ديگران اعتبار بدهيد؛ شخصيتشان را ارج بنهيد و كاري كنيد كه احساس اهميت و شخصيت كنند.
9. پذيرش مثبت بدون شرط؛ (Unconditional Positive Regard) كاري كنيد كه طرف مقابل احساس كند او را به دليل ارزش ذاتي اش پذيرفته ايد و به او اهميت مي دهيد و به عنوان يك انسان مورد احترام صادقانه و خالصانه شما قرار گرفته است و بدون توجه به نكات ضعف و عيوبي كه دارد مورد پذيرش شما است. اين توجه و پذيرش مثبت، به طرف مقابل احساس ارزشمندي مي بخشد و تأثير پذيري اش را نسبت به شما افزايش مي دهد. بنابراين بايد طرف مقابل را بدون قيد و شرط و صرفاً به خاطر ارزش ذاتي و ماهيت انساني اش، پذيرفت و به او احترام صادقانه گذاشت.
10. انگيزش؛ نسبت به كار مثبتي كه مي خواهيد انجام دهيد، ميل شديدي در طرف مقابل ايجاد كنيد و فضاي رواني لازم براي انجام دادن آن فراهم را سازيد. كوچك ترين پيشرفت را در طرف مقابل، تحسين نموده و با تشويق او كاري كنيد كه احساس كند حركت به سمت مطلوب و جبران اشتباهات ساده است و به خوبي مي تواند مشكلات را حل و كاستي ها را جبران كند.
11. رفتار مطلوب؛ رفتارهاي خوبي را كه از ديگران نسبت به خود انتظار داريد، با او در پيش گيريد. به عبارت ديگر آنچه را براي خود مي پسنديد، براي وي نيز بپسنديد و او را به سوي آن رهنمون شويد.
12. تحميل گريزي؛ نقطه نظرات و ديدگاه هاي خويش را بر ديگران تحميل نكنيد. مردم سخن چنين كسي را نمي پذيرند و با فردي كه همچون يك سرپرست با ايشان رفتار كند، دوستي نمي ورزند و به او اعتماد نمي كنند.در اين زمينه براي آگاهي بيشتر ر.ك.
الف. كارنگي، ديل، آئين دوست يابي؛
ب. مدرسي، سيد هادي، دوستي و دوستان؛
پ. ري شهري، محمد، دوستي در قرآن و حديث، ترجمه سيد حسن اسلامي، (قم: دارالحديث، چاپ اول، 1379). بنابراين به جاي اينكه به ديگران دستور دهيد، خواست خود را به شكل سؤال مطرح كنيد؛ زيرا معمولاً افراد دوست ندارند به آنان دستور داده شود.

از ديگر راه هاي تأثيرگذاري
هديه دادن؛ گفتار زيبا؛ تبليغ عملي؛ همگامي؛ جلب همكاري؛ همدلي و انعطاف پذيري؛ در عين جدي بودن و جدي رفتار كردن، بايد همواره انعطاف پذيري مناسب را حفظ نمود. نبايد انتظار داشت تغيير و اصلاح در انديشه و رفتار طرف مقابل ناگهاني، بلافاصله و يك مرتبه انجام گيرد؛ زيرا اين مسئله نيازمند زمان و تدريج است. بنابراين بايد به طرف مقابل، زمان و فرصت كافي داد تا به تدريج و تحت تأثير سخن شما تغيير و تحول لازم را در خود ايجاد كند. خداوند متعال نيز پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم را به خاطر داشتن چنين ويژگي مي ستايد و آن را يكي از علل موفقيت آن حضرت معرفي مي كند: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»؛ (آل عمران (3)، آيه 159.) ؛ «به واسطه رحمت خدا با مردم، خوش خوي و مهربان شدي و اگر تندخوي سخت دل بودي، مردم از گرد تو پراكنده مي شدند…». بنابراين اگر كسي بخواهد پيامبرگونه تأثيرگذاري مثبت داشته باشد، بايد از انعطاف و بردباري كافي در برابر ناآگاهي ها، نقص ها و ضعف هاي ديگران برخوردار باشد.
منبع : سایت پرسمان دانشجویی

 نظر دهید »

مردی که برای بار دوم زیست

31 مرداد 1391 توسط جعفری ندوشن

مـرد خردمند هنر پیشه را عمر دو بایست در این روزگار تا به یکی تجربه آموختـن در دگــری تجـربه بردن به کـار این سخن شاید برای برخی مصداق نداشته باشد ؛ برای آن ها که دانش انبیا را به علم روز و تجربه ی گذشتگان و مشورت با خردسال و سالمند پیوند می زنند وخرد و دانش دیگران را برخرد و دانش خویش می افزایند سپس به یافته های خود عمل می کنند ودر اندیشه ی رد وقبول این وآن نیستند . حاج شیخ علی اصغر کرباسچیان که بعدها لقب علامه یافت و منشأ تحولاتی بزرگ درآموزش عقیدتی وتأسیس مدارس امروزین دینی شد نیزآن سان زیست که گویی برای بار دوم است که به این جهان پا می گذارد. او فرزند میرزا محمد باقر کرباسچی بود . به سال 1293خورشیدی در تهران به دنیا آمد . تحصیلات ابتدایی خود را در مکتب خانه گذراند . در همان سنین نوجوانی ، برخی کودکان را در مسجد کوچک محل (بازار آهنگرها) جمع می کرد وبه آن ها حمد و سوره و نماز می آموخت. سال 1311 برای تحصیل علوم دینی پا به مدارس صدر و مروی تهران گذاشت . فعالیت خطابه و منبر خود را نیز آغاز کرد و در اندک زمانی منبرهای او معروف شد . در 1315 آشنایی او با دو استاد ربانی ، تأثیری بسیار در نگرش و اندیشه ی او داشت . مرحوم سید رضا دربندی از روحانیانی بود که اهتمام بسیار به تربیت جوانان داشت . مردی اهل معنا و معرفت بود . جمعه ها جوانان را به دولت آباد می برد و با آن ها به تفریح و بازی می پرداخت . به طور فردی آن ها را راهنمایی می کرد و به آن ها آموزش های دینی می داد . شیخ علی اصغر کرباسچیان آن چنان با این استاد انس یافت که بعدها وصی او شد . استاد دیگر، شیخ آقا بزرگ ساوجی بود . عالمی بزرگ ، مجتهد و زاهد که گاه پول خرید روغن چراغ برای مطالعه نداشت . احترام او به کوچکتر ها تا آن جا بود که حتی با کودکان خردسال نیز با احترام رفتار می کرد و سخن آن ها را می شنید . می گفت : « باید از بچه ها چیز یاد بگیریم . احتمال نمی دهید که یک کودک چیزی بداند که ما نمی دانیم ؟» ادب او نسبت به شاگردان زبان زد بود . زمانی یکی از شاگردان از روی طعنه به شاگرد دیگر گفته بود : « تا کجای کتاب را خوانده ایم ؟ » از آن جا که مطمئن بود شاگرد درس را حاضر ندارد . شیخ آقا بزرگ به او تذکر داده بود که نباید آبروی دیگران را ببرد . رفتار او با زن و فرزند نیز به گونه ای بود که با همه ی مشکلات مادی ، همسرش گفته بود که : « او فرشته بود .» شیخ آقا بزرگ ساوجی از نظر حافظه نیز اعجوبه ای بود . همه ی علوم اسلامی را درس می گفت . در سن 80 سالگی ، مقامات حریری را از حفظ می خواند و متن کتاب های درس فقه ، اصول و فلسفه را در حافظه داشت و … . ویژگی های تربیتی این دو عالم بزرگ ، یکی از شاخصه های تربیتی علامه کرباسچیان در سال های بعد شد . با این که شیخ علی اصغر کرباسچیان دروس دینی را در حوزه ی تهران آموخته و حتی دروس فلسفه و قانون ( در طب ) را نزد علامه شعرانی فرا گرفته بود ، سال 1319 راهی قم شد . سال 1322 در تهران ازدواج و دو سال بعد به قم بازگشت . این بازگشت 10 سال به طول انجامید . علت آن جاذبه ی درس فقه و اصول مرجع بزرگ آیت الله العظمی بروجردی و نیز شرکت در نخستین درس های فلسفی علامه طباطبایی بود که در آن زمان تازه به قم آمده بود . او و آقا شیخ جواد خندق آبادی درس خصوصی فلسفه با علامه طباطبایی داشتند و دستورهایی اخلاقی نیز از او می گرفتند .

بیشتر بدانید

 1 نظر

زندگی زناشویی را تقویت کنیم

31 مرداد 1391 توسط جعفری ندوشن


زندگی زناشویی تان را تقویت کنید
براي اينكه بتوانيد حس تازگي و شهوت همسرتان را مثل روزهاي آغازين برانگيخته كنيد لازم تا تكنيك هايي را فرا گيريد آن وقت است كه احساس ميكنيد رابطه همبستري با همسرتان دوباره شيرين و لذت بخش شده است.

آیا می‌دانید چه طور باید زندگی زناشویی تان را عمیق کنید؟ در اینجا توصیه هایی داریم که توسط متخصصان مسائل زوج ها ارائه شده اند.

1 - زندگی زناشویی
2 - سه توصیۀ ساده برای تقویت ارتباط میان زوج ها
3 - توجه های مثبت به او هدیه دهید

زندگی زناشویی
شما می‌توانید لباس جذابی را که برای سال نو به شما هدیه داده بپوشید!
اما می‌دانید، تمایل، عشق، و همبستگی، احساسات عمیقی هستند و زیبا و جذاب بودن به تنهایی، تضمینی برای بهبود اوضاع نیست! اگر همه چیز خوب پیش برود، و همۀ مراقبت های لازم را انجام دهید، جذاب و خواستنی شدن انرژی مثبتی به زندگی تان اضافه می‌کند. در عوض، اگر احساس فشار می‌کنید، باید سعی کنید یک موج بلند مناسب بیابید و رابطه تان را نزدیک تر کنید.

2 - سه توصیۀ ساده برای تقویت ارتباط میان زوج ها
برای به تحقق رساندن یکی از آرزوی هایش تلاش کنید. یکی از آرزوهای او که عمومیت بیشتری دارند … زیرا پذیرفتن رویاهای طرف مقابل یک اقدام اساسی برای ادامۀ زندگی زناشویی در دراز مدت است. بهتر است به او کمک کنید تا آن را تحقق بخشد. اما اگر این کار ممکن نیست، این کار را به زمانی دیگر محول کنید، اما همیشه از آن حرف بزنید و مدام برای دست یابی به آن گام بردارید.
او دوست دارد به تایلند برود، به دنبال کاتالوگ های آن بروید ( اگر خود سفر در این زمان برای شما خیلی پر هزینه است )، چند دفتر راهنما بخرید، با هم یک هتل انتخاب کنید، همراه با هم مستنداتی دربارۀ آسیا تماشا کنید … خودتان را به آنچه که او آرزویش را دارد، نزدیک کنید. سهیم شدن در یک آرزو، شما را به هم نزدیک تر و علاقه مند تر می‌کند. خاطرات احساسی تان را با هم مرور کنید. « یادت می‌آید که چه طور با هم آشنا شدیم؟ یادت می‌آید زمانی که تو را به مادربزرگم معرفی کردم؟ زمانی که اولین خانه مان را اجاره کردیم به خاطر داری … »
خاطرات قدیم تان را زنده کنید و تمایل، عشق و اشتیاق تان را دوباره پیدا نمایید. این کار همیشه مؤثر است، و باعث می‌شود دو طرف محبت آمیز تر به هم نگاه کنند. این تکنیک را به طور مرتب به کار بگیرید، به این ترتیب همیشه لحظات و احساسات خوشایندتان را برای خود حفظ می‌کنید، نمی‌گذارید از دست تان بروند و زیر زندگی روزانه پنهان شوند.

3 - توجه های مثبت به او هدیه دهید
توجه های مثبت تان را به او هدیه دهید. خصوصیتی که دارد و شما خوش تان می‌آید را به زبان بیاورید و به او بگویید که قدر خوشبختی تان را می‌دانید. همان طور که تحسینش می‌کنید، می‌توانید بعضی اوقات از او انتقاد کنید. زمانی که تصدیق، تحسین و تشویق او را می‌بینید، اشتیاق تان به او بیشتر می‌شود. هر چه بیشتر او را دوست داشته باشید، و تمایل تان به دوست داشتن او بیشتر باشد، بیشتر لذت می‌برید. آن طوری که می‌خواهد دوستش داشته باشید و ابراز احساسات کنید. تمام دستوراتی را که در رابطه با او به شما داده می شود، پیروی نکنید! روش هایی برای بیشتر کردن و برانگیختن شور و شوق خودتان، ابداع کنید. الهامات دورنی همیشه درست ترین و دقیق ترین ها هستند. شما باید خوب یاد بگیرید که او را شیفتۀ خود کنید، بنابراین ظرفیت های تان را مجدداً به کار بیندازید. حتی اگر این ظرفیت ها کمی بی حس شده اند، باز هم همیشه در دسترس هستند و می‌توانید برای دوباره به دست آوردن شان تلاش کنید!


تهیه و ترجمه : گروه سبک زندگی سیمرغ

 1 نظر

بیانی درباره سوره روم

31 مرداد 1391 توسط جعفری ندوشن

سوره ی روم سراسر بیان این موضوع که انسان از کجا اومده و به کجا اومده و به کجا میره. خدا از دنیای درون و بیرون انسان سخن گفته تا بهمون بفهمونه که جایگاهمون کجاست. از خلقت و آفرینش انسان گفته. از نعمت همسر گفته که باعث آرامش و کامل شدن انسانه. از نعمت شب و روز، و خواب که باعث میشه خستگی از تن آدم بیرون بشه. از نعمت باد و باران و رعد و برق که هم میتونن باعث بهره مندی انسان بشن و هم باعث ضرر.

از همه این نعمت ها گفته تا به ما بگه که چقدر براش عزیز هستیم. و چقدر دوست داره که ما بریم سمتش.

اما از انسانهای دلچرکین هم گفته. از کسایی که هیچ دانشی ندارن و بر اساس تفکرات باطل خودشون حرف میزنن. از کسایی که باعث تفرقه و کینه میشن.
و توی دو آیه ی آخر ابتدا از دلیل این همه سیاهی دل گفته، و بعدش راهکاری گفته به ما تا بتونیم بر این انسان های نادان و سیاه دل، پیروز بشیم. منم برای مقدمه ی این سوره، همین دو آیه ی آخر رو انتخاب کردم.
فکر کنید که اصلا مخاطب ما باشیم. یعنی فرض کنید اون انسان سیاه دل ما باشیم. یه لحظه خودتون رو جای اون فرد بذارید. ببینید چقدر کینه و نفرت و سیاهی دل رو میگیره. خیلی ترس و دلهره آوره که خودمون رو جای همچین افرادی فرض کنیم. پس اگر حس میکنیم که داریم به چنین وضعیتی نزدیک میشیم، باید به خود بیایم و از همین الان شروع کنیم دوباره خوب شدن رو. همین الان توبه کنیم و بریم پیش خدا. تا بتونیم دوباره حس زندگی و شاد زندگی کردن رو پیدا کنیم. تا بتونیم دل آروم و خیالی راحت رو به دست بیاریم. ان شاءالله که حتما میتونیم دوباره برگردیم سمت خدا. سمت اونی که مشتاق ماست. ای کاش بشه درک کرد این اشتیاق رو …

اما دو آیه ی آخر. که اول دلیل بدی گفته میشه و بعد راهکاری برای مقابله با این بدی ها:

(آيه 59)- اين آيه دليل مخالفت اين گروه را به روشنى بيان مى‏كند، مى‏گويد: اين نفوذناپذيرى و لجاجت بى‏حد و حساب و دشمنى با هر حقيقت، به خاطر آن است كه آنها حس تشخيص و درك خود را بر اثر كثرت گناه و لجاجت از دست داده‏اند، و ابدا چيزى درك نمى‏كنند، آرى «اين چنين خداوند بر دلهاى كسانى كه علم و آگاهى ندارند مهر مى‏نهد» (كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ).
قابل توجه اين كه در آيات گذشته، علم پايه ايمان شناخته شده، و در اين آيه جهل پايه كفر و عدم تسليم در برابر حق.

(آيه 60)- اين آيه كه آخرين آيه سوره روم است، دو دستور مهم و يك بشارت بزرگ به پيامبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله مى‏دهد، تا او را در اين مبارزه پى‏گير و مستمر در برابر اين لجوجان جاهل، و بى‏خردان سر سخت، به استقامت دعوت كند.
نخست مى‏گويد: «اكنون كه چنين است (در برابر همه حوادث، همه آزارها و كارشكنيها و نسبتهاى ناروا) شكيبايى و صبر پيشه كن» (فَاصْبِرْ). كه شكيبايى و صبر و استقامت كليد اصلى پيروزى است.
و براى اين كه پيامبر را در اين راه دلگرمتر كند مى‏افزايد: «وعده خدا بطور مسلم حق است» (إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ).
دومين دستور، دستور به تسلط بر اعصاب و حفظ متانت و آرامش، و به اصطلاح از جا در نرفتن در اين مبارزه سخت و پى‏گير است، مى‏فرمايد: «و هرگز نبايد كسانى كه ايمان و يقين ندارند تو را خشمگين و عصبانى كنند» (وَ لا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لا يُوقِنُونَ).
وظيفه تو بردبارى و تحمل و حوصله هر چه بيشتر و حفظ متانتى كه شايسته يك رهبر در برابر اين گونه افراد است، مى‏باشد.
اين سوره با وعده پيروزى مؤمنان بر دشمنان آغاز شد، و با وعده پيروزى نيز پايان مى‏گيرد، ولى شرط اصلى آن را صبر و استقامت شمرده است.

سوره روم - آیات 1 تا 50

سوره روم - آیات 51 تا 60

 1 نظر

گناه جلو چشم

30 مرداد 1391 توسط جعفری ندوشن


قال رسول الله صلى الله عليه و آله :

اذا اراد الله بعبد خيرا جعل ذنوبه بين عينيه ممثله … و اذا اراد بعبد شرا انساه ذنوبه (157)
زمانيكه اراده كند خداوند خير به بنده اش برساند، گناهش را در مقابل چشمش قرار مى دهد، و آنگاه كه شر بنده اش را بخواهد گناه را فراموش او مى كند.

خير گر خواهد خدا بر بنده اش ****بيند عصيان رفته و آينده اش
شرش ار خواهد زطغيان گناه ****مى برد از يادش آثار گناه

 1 نظر

حادثه دلخراش زلزله آذربایجان

29 مرداد 1391 توسط جعفری ندوشن


بسم الله الرحمن الرحیم

«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ (155)

الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ (156)

أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (157)»

[1]

چند ساعت قبل از آخرین شب قدر، زلزله در خطه ی قهرمان پرور آذربایجان دل های مؤمنان عالم را لرزاند و اندوهی گران را بر آن جان های مالامال از ایمان نهاد و شاید لطفی خفّی از سوی ربّ علّی بود که سرّ آن را جز صاحب سرّ حق عجل الله فرجه الشریف نمی داند که گفته اند «البلاء للولاء»

این مصیبت را به حضور اقدس آن امام منتظر روحی و ارواح العالمین له الفداء ،نایب بزرگوارش دام ظله ،علمای آذربایجان دامت توفیقاتهم ،مردم شهید پرور این سرزمین و خانواده های داغدار آسیب دیده تسلیت عرض می کنم و برای در گذشتگان اجر جزیل، برای بازماندگان صبر جمیل، برای مصدومان شفای عاجل و برای تمامی آن عزیزان ثواب کامل از درگاه الهی خواستارم.

بی شک مردم مؤمن در ایران و جهان و مسئولان دست اندر کار در مدیریت این حادثه اندوهبار، دلسوزانه به وظایف خود آگاه اند و به آن عمل می کنند.

در اینجا از همه ی گروه ها، جمعیت ها و شخصیت هایی که در داخل و خارج از کشور، اظهار هم دردی نموده و آمادگی خود را برای امدادرسانی اظهار کرده اند، سپاسگزاری می نمایم.

نوشته ای از هادوی تهرانی

 

 5 نظر

چگونه محبت حضرت علي (ع) رابا محبت ديگران يا چيزهاي ديگر مي توان دردل جمع كرد؟

29 مرداد 1391 توسط جعفری ندوشن

محبت به حضرت علي عليه السلام محبت به همه پاكي ها وخوبي ها است چون حضرت علي امام پاكيها وخوبيها است ، حضرتش مقتدا واسوه درهمه كارهاي خوب است ، پس هرچه وهركس كه درراه خوبي وپاكي باو دل بدهيم خود خوب وزيبا است ودر راستاي محبت حضرت علي (ع) است وهيچ منافاتي با او ندارد .
حضرت علي عليه السلام فرموده است : پدر ومادرت را دوست داشته باش ، همسر وفرزندانت را دوست داشته باش ، كار وزندگيت را دوست داشته باش ، امانت وراستي ودرستي وپاكي وعفت وحيا ونماز را دوست داشته باش ، دوست داشتن اينها دوست داشتن حضرت علي عليه السلام است كه حضرت علي سمبل ونماد تمام خوبيهاست والبته اگر به كسي ويا چيزي وكاري دل داديم كه با پاكي وبندگي خدا وخير وصلاح ما سازگار نبود واز روي هوا وهوس وگناه ويا غفلت بود اين با محبت حضرت علي عليه السلام جمع نمي شود . اينجاست كه مي گويند :
هست آئين دوبيني ز هوسقبله عشق يكي باشد وبس
واين شعار خيلي خيلي غلط است كه بعضي مي گويند آقا محبت حضرت علي (ع) جاي خود وانجام بعضي از گناهان جاي خود چرا كه اگر ظرفي را كثيف كنيم اشياء پاك وتميز داخل آن خراب مي شود مثل شير كه در داخل ظرف آلوده نمي ريزيم .

منبع

 نظر دهید »

ظریف ترین دوربین در بازار

29 مرداد 1391 توسط جعفری ندوشن

خداوند برای چشم، چند محافظ قرار داده است:

جایگاه آن را در میان گودالی از استخوان ها قرار داده و چون چشم از پیه ساخته شده، آن را با اشک شور مخلوط کرده است تا فاسد نشود.

مژه، دربان و پلک پوشش چشم است. ابرو، سایبان و خطوط پیشانی برای انحراف عرق به دو سوی صورت است.

هر شبانه روز ده ها هزار عکس رنگی می گیرد، بدون آنکه به فیلم و یا تنظیمِ خاصی نیاز داشته باشد. راستی آیا وجود دوربینی که از پیه ساخته شده و دهها سال عکسبرداری و فیلمبرداری می کند، نشانه قدرت معجزه گر الهی نیست؟!!

چشم، مظهر عاطفه و غضب و مظهر تعجب و ادب و مظهر زیبائی و عشق است.

چشم، رابط انسان با جهان خارج و زبان، وسیله ارتباط انسان با دیگر انسانها و بهترین و ارزان ترین و ساده ترین و عمومی ترین وسیله مبادلات علمی و فرهنگی و اجتماعی است.

شاید تأکید قرآن بر دو چشم، به خاطر آن باشد که تخمین مسافت و فاصله و عمق اشیا با یک چشم امکان پذیر نیست.

بگذریم که چشم نقش ویژه ای در زیبائی افراد دارد و یکی از راه های شناحت افراد است. اگر گوش یا دهان افراد پوشیده باشد به راحتی می توان آنان را شناخت در حالی که اگر چشم بسته باشد، شناخته نمی شوند.

چشم، دریچه دل و عشق است. شاعر می گوید:

زدست دیده و دل هر دو فریاد

که هر چه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش ز فولاد

زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

چشم، راه نفوذ در دیگران است. تفاوت شاگردی که استاد را ببیند و در چشم او نگاه کند با شاگردی که از طریق بلندگو یا نوار سخنی را بشنود، بسیار است.

 نظر دهید »

هنر خلاقیت را چگونه شکوفا سازیم؟

29 مرداد 1391 توسط جعفری ندوشن

پدید آورنده : محمدباقر سعیدی روشن

خیز و خلاق جهان تازه شو

شعله در برکن خلیل آوازه شو

عشق با دشوار ورزیدن خوش است

چون خلیل از شعله گل چیدن خوش است.

در میان موجودات عالم آن مقدار که ما آگاهی داریم، تنها انسان واجد این ویژگی است که وجودی خلاق و سازنده دارد. هویت انسان مجموعه ای از استعدادهای سرشار است که جریان و فعالیت آن ها، زندگی انسان را یک زندگی سیال و نوآفرین می نماید که خود و جهان اطراف خود را دگرگون می نماید و بازآفرینی می کند.

توان خلاقیت و ابداع بشر از نیروهای مولد درونی و قدرت فهم و بصیرت او سرچشمه می گیرد و نوسازی های او رهاورد آگاهی و آزادی اوست.

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

شکوه فطربا حضور مردم

29 مرداد 1391 توسط جعفری ندوشن

 1 نظر

عاشقان عیدتان مبارک باد

29 مرداد 1391 توسط جعفری ندوشن

عید فطر.. عید پایان یافتن رمضان نیست.. عید بر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است.. چونان ققنوس که از خاکستر خویش دوباره متولد می شود. رمضان کوره ایی است که هستی انسان را می سوزاند و آدمی نوبا جانی تازه از آن سر بر می آورد. فطر شادی و دست افشانی بر رفتن رمضان نیست، بر آمدن روز نو، روزی نو و انسانی نو است. بناست که رمضان با سحرهاوافطارهایش.. با شبهای قدر و مناجاتهایش از ما آدمی دیگر بسازد. اگر درعید فطر درنیابیم که از نو متولد شده ایم.. اگر تازگی را در روح خود احساس نکنیم.. عید فطر عید ما نیست.

 نظر دهید »

ليلة القدر و فاطمه سلام الله علیها

19 مرداد 1391 توسط جعفری ندوشن

 

در تفسير” فرات ” از امام صادق(ع) در ذيل آيه ی شريفه ی ” انا انزلناه في ليلةالقدر” نقل کرده است که فرمود:

الليلة فاطمة، و القدرالله ، فمن عرف فاطمة (ع) حق معرفتها فقد أدرک ليلة القدر، و إنما سميت فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها.

مراد از” ليلة” فاطمه (ع) و مقصود از” قدر ” خداوند است، پس هر که فاطمه (ع) را آن طور که سزاوار است و حق معرفت او است بشناسد، شب قدر را درک کرده است. و همانا آن حضرت ” فاطمه” ناميده شده است؛ زيرا مردم از شناخت او بريده شده و عاجزند.

شايد راز تشبيه فاطمه(ع) به ” ليلة القدر” پنهاني و در پرده بودن معرفت و شناخت آن حضرت برای مردم است مثل پنهان بودن شب قدر، و به خاطرهمين آنرا در آيه با دو حرف استفهام آورده و فرموده است:” و ما ادريک ما ليلة القدر” تا بزرگي شأن و قدر آن را بفهماند يا عاجز بودن شناخت آن را براي غيرمعصومين ثابت کند، زيرا شب قدر را غير از معصومين (ع) نمي شناسند، و يا مقصود اين است که هر کس فاطمه (ع) را آنگونه که سزاوار است بشناسد و به حقيقت معرفت او پي ببرد پرده ازمقابل چشمان او کنار مي رود و جلالت و عظمت آن حضرت و فرود آمدن فرشتگان را به محضر او در آن شب مي بيند، بطوري که به شب قدر بودن آن يقين پيدا مي کند، و در حقيقت درک شب قدر همين است.

 5 نظر

حمايت زيانمند

16 مرداد 1391 توسط جعفری ندوشن


قال اميرالمؤ منين عليه السلام :

من نصر الباطل خسر
كسيكه باطل را يارى كند در فرداى قيامت زيانكار و پشيمان است .

زباطل گر كنى يارى بدوران ****زمانى آيدت ، افسوس و خسران
پشيمانى ديگر سودى ندارد ****برايت ارمغان حسرت بيارد

 1 نظر

خوب ها ناز ندارند

15 مرداد 1391 توسط جعفری ندوشن

در حديث داريم كه پيامبر(ص) فرمودند: «صِل مَن قطعك» يعني به او كه از تو قطع مي كند، بچسب. اين به رابطه مافوق و مادون هم مربوط است. مادون عقل ندارد و قطع مي كند. آيا من هم بايد قطع كنم؟ بايد بچسبم. بچه قهر مي كند، رفيق قهر مي كند، مي گويد به من اهانت شده است. چند دفعه سلام كردم جوابم را نداد. ببين پيامبر(ص) ما چه اخلاقي دارد كه مي گويد به كسي كه از تو قهر كرده است بچسب. چگونه اين كار را بكنم؟ اگر به او بچسبم سيلي ام مي زند. نقشه بكش، پشت سر تعريفش را بكن تا سيلي نزند. تا ببيند كه بدك هم نيست، خوب چيزي است. مطمئن باش كه قبل از تو او پيش قدم نمي شود. انتظار نكش. هم مادون باشد و هم پيش قدم شود؟ امكان ندارد.

هركس كه پايين تر است نازش بيشتر است. در ميان مردم مي گويند هر كه زشت تر است بازي و نازش بيشتر است. به ملك باج نمي دهد. خوب ها ناز ندارند. مگر نديديد كه خدا از ما قرض مي گيرد؟ «من ذا الذي يقرض الله قرضاً حسناً» خدا مي فرمايد چه كسي هست به من قرض بدهد؟ آيا خداوند طلب نصرت مي كند؟ انبيا هم طلب نصرت مي كردند: «قال من انصاري الي الله قال الحواريون نحن انصارالله واشهد بانا مسلمون» آيا حضرت عيسي(ع) فقير است كه از مادون خودش ياري مي خواهد؟ نه! او فقير نيست، بلكه بزرگ است و مي خواهد مادون را راه بيندازد. حضرت اباعبدالله(ع) هم در روز عاشورا همين را فرمود. «هل م ن ناصر ينصرني»؛ چه كسي از ميان شما هست كه مرا كمك كند؟ آيا اين از روي نياز است؟ نه! او بزرگ است و مي خواهد شنونده را راه بيندازد

اين است معني سخن پيامبر(ع) كه فرمود: «صل من قطعك و اعف عمن ظلمك»؛ حتي كسي را كه به تو ظلم كرده عفو كن. هرجا حرف زدي او بدرفتاري كرد، به او خدمت كردي به تو ظلم كرد، مالت را خورد، خداي نخواسته به تو اهانت كرد، با اين همه تو عفوش كن. روي دستش بلند شو. مرد باش. اينها اخلاق پيامبر ما است. بقيه مي گويند به كسي كه به تو احسان كرده احسان كن. هر كس باشد اين كار را مي كند، اما پيامبر(ص) مي گويد به كسي بچسب كه تو را ترك مي كند. عفو كن كسي را كه به تو ظلم مي كند. عطا كن به كسي كه از تو منع مي كند. از مالش مي خواهي و به تو نمي دهد. اينها صفات بزرگان است و رشد دقيقاً همين است


برگرفته از سخنان حاج اسماعيل دولابي
کتاب كيمياي محبت

 8 نظر

عطش

15 مرداد 1391 توسط جعفری ندوشن

آیت الله اراکی فرمود:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت .
امیرکبیر
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت خیر.
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت: نه
با تعجب پرسیدم پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه مولایم حسین است!
گفتم چطور؟
با اشک گفت:
آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم می‌رفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت:
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.

منبع: کتاب آخرین گفتارها

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3

وبلاگ علمی -پژوهشی صبیحه

این وبلاگ با هدف ارتقآء روش تحقیق طلاب با اهداف زیر فعال می باشد

الهی ما همه بیچاره ایم وتنها تو چاره ای وما همه هیچکاره ایم وتنها تو کاره ای. الهی به فضلت سینه بی کینه ام دادی بجودت شرح صدرم عطا بفرما.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات


ساعت فلش
وبلاگ-كد تاريخ هجري

دریافت کد اوقات شرعی

لینک دوستان

سیمای آفتاب
یاور زینب
صبیحه
عمارها
مدرسه علمیه حضرت زینب (سلام ا. علیها) یزد
پارس اسکین
مدرسه علمیه الزهرا نصر تهران
نماز
آینه بهشت
مدرسه علمیه فاطمیه دامغان
فخر بطحاء
پشتیبانی وبلاگ مدارس
مدرسه علمیه فاطمیه قروه
شکوفه های بهشتی
طلبه جوان
بی بهانه ها
منتظر عدالت گستر
پلاک 110
مدیریت استانی یزد
مدرسه علمیه حضرت زهرا(سلام ا.. علیها)احمد آباد
مدیریت منطقه پنج (مازندران )
حوزه ونت در فضای مجازی
سفیر صبا
مدرسه علمیه الزهرا(علیهاسلام)یزد
مدرسه علمیه فاطمیه قروه در جزین

پیوندهای مفید

ایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
پاسخگویی به سوالات دینی
موسسه فرهنگی واطلاع رسانی تبیان
پایگاه اطلاع رسانی حکومت جهانی
پایگاه خبری تحلیلی مهدی منتظر
منجی موعود
پشتیبانی وبلاگ مدارس
راسخون
پايگاه اطلاع رساني بلاغ
سايت اينترنتي ويژه طراحان مذهبي
تصاوير مذهبي و اسلامي
درگاه پاسخگویی به مسایل دینی
شيعه نيوز
پایگاه جامع عاشورا
پخش زنده اماکن متبرکه
پایگاه اشعار مذهبی
دوئل
مرکز نشروتنظیم آثار حضرت آیت ا.. بهجت

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس